مشکلات و مصائب فروش تلفنی و بازاریابی تلفنی
@bazaryabimodern1987
با توجه به تمام مشکلاتی که در رعایت حریم شخصی افراد در ایران وجود دارد
بازاریابی و فروش تلفنی از وجهه مطلوبی در میان کاربران برخوردار نیستند و گهگاه فعالیت چنین گروه هایی جنبه اسپم مارکتینگ بخود میگیرد
مهارت های مورد نیاز بازاریابی تلفنی
بازاریاب تلفنی باید به مهارت های فروش و مذاکره تسلط داشته باشد
1.انتقال مکالمات فروش آماده شده از طریق روخوانی از روی نوشته هایی که محصولات و خدمات را معرفی میکند به منظور راضی کردن مشتریان احتمالی برای خرید محصول یا خدمات
2. تسلط به توضیح محصولات و خدمات و قیمتها و پاسخ به سوالات مشتریان در مورد آنها
3. کسب اطلاعات مشتریان مانند نام نشانی و روشهای پرداخت و وارد کردن این اطلاعات در سیستم
4.تنظیم نوشته های فروش برای هدف گیری بهتر نیازها و علایق افراد و عکس العمل های مشتریان
5.برنامه ریزی قرارهای مشتریان برای تماسهای بعدی و مشخص کردن قرارهای بعدی با مشتریان جهت اطلاع رسانی بهتر
6. تسلط بر فن بیان و مهارتهای مکالمات زبانی، بجای زبان بدن
تنظیم تن صدا و دانش روانشناسی احساسی مشتریان از روی شناخت لحظه ای آنها و مدیریت مکالمه با تسلط کافی بر اطلاعات محصول و شرایط حال بازار و رقبا
نمونه ای از یک فروش تلفنی
در ابتدا با معرفی شرکت مکالمه را شروع کنید و با بیان این جمله که امکان دارد چند لحظه وقتتون رو در اختیار شرکت ما قرار بدهید صحبت را ادامه دهید و معرفی محصولات و قیمتها و پروموشن های محصول اقدام بعدی است و توجه داشته باشید که نباید مکالمه را طوری پیش ببرید که خسته کننده به نظر بیاید و با صحبت های حاشیه ای هر از چند گاهی زنگ تفریحی برای صمیمیت بیشتر ایجاد کنید و در نهایت بعد از گرفتن درخواست شرایط پرداخت را مقرر کنید و در خاتمه با متانت کامل از اینکه مشتری وقتش را در اختیار شما گذاشته سپاسگذاری کنید و نحوه ارسال بار را برایش توضیح داده و قرار تماس بعدی را با او در میان بگذارید و خداحافظی کنید
@bazaryabimodern1987
💢پیگیری کنید، پیگیری کنید، پیگیری کنید
@bazaryabimodern1987
👈خاطرتان هست آخرین باری که بعد از اولین ملاقات با یک مشتری جدید، برای او پیام تشکر فرستادید و از او بابت وقتی که به شما داده تشکر کردید، کِی بود؟
👈متاسفانه، بسیاری از فروشندگان هیچ ایدهای برای حفظ ارتباطشان با مشتری ندارند و رابطهشان با مشتری را پیگیری نمیکنند
👈با این حال، انتظار دارند در ذهن مشتری بمانند و مشتری هر وقت به محصول مدنظر فروشنده نیاز پیدا کرد، با آنها تماس بگیرد
👈برای درک بهتر اهمیت پیگیری و حفظ روابط با مشتریان، اجازه بدهید حقه کوچکی که یکی از دوستانم در ماهیگیری از آن استفاده میکند را برایتان توضیح بدهم
👈وقتی که مشغول ماهیگیری هستید، اگر ماهی به طعمه شما نوک بزند و شما ثابت بمانید و قلابتان را تکان ندهید، به راحتی ماهی را از دست میدهید. اما وقتی قلابتان را در جهت حرکت ماهی، حرکت میدهید و او را دنبال میکنید، به احتمال بسیار زیاد، میتوانید آن ماهی را صید کنید
👈در فروش هم همین قانون وجود دارد. وقتی مشتری به شما نزدیک میشود و مثلا میپذیرد که یک جلسه با هم داشته باشید یا یک بار محصولتان را امتحان میکند، یعنی به طعمه شما نوک زده است
👈حالا اگر بیحرکت بمانید و هیچ ایدهای برای پیگیری از مشتری نداشته باشید، یعنی به احتمال زیاد آن مشتری را از دست میدهید
👈اما اگر رابطهتان را با مشتری حفظ کنید، حتی اگر مطمئن هستید مشتری به این زودیها از شما نمیخرد، این شانس را دارید که هر وقت مشتری به محصولتان نیاز پیدا کرد، ناخودآگاه یاد شما بیافتد و به احتمال زیاد از شما بخرد
👈برای اجرای این استراتژی مهم، یادتان باشد که مشتری خیلی زود شما و محصولتان را فراموش میکند، چون اصولا هر فردی، گرفتاریها و مشغلههای خودش را دارد و دلیلی ندارد که همیشه به یاد شما و محصولتان باشد
👈به همین دلیل، این شما هستید که باید همیشه جلوی چشم مشتری باشید تا شما را از یاد نبرد و در زمان مقتضی، از شما بخرد
👈خود من برای این منظور، از هدایایی مثل کارت پستال یا تابلوی نقاشیای استفاده میکنم که مطمئنم مشتری آن را جلوی چشم میگذارد و هر وقت که آن را میبیند، ناخودآگاه یاد من میافتد
@bazaryabimodern1987
🔴▪️به طور کلی پیش از شرکت در هر مذاکرهای به سه نکته اساسی باید توجه داشت :
@bazaryabimodern1987
1️⃣پیش داوری نکنید: در وهله اول همه چیز به آنچه در میز مذاکره میگذرد بستگی دارد .
2️⃣التزامی و با تحکم صحبت نکنید: شاید تنها در صورتیکه شما در ارتش باشید و زیردستانی در آنجا داشته باشید میتوانید دستور دهید و آنها برایتان انجام دهند .
3️⃣برای طرف مورد مذاکره ارزش قائل شوید: به یاد داشته باشید که همیشه هدف از مذاکره انجام یک معامله است نه ضربه زدن به طرف مذاکره. وقتی برای حضور در یک جلسهٔ مذاکره آماده میشوید، گام نخست را با ارائهٔ یک تعریف از موضوع مورد مذاکره و دادن اطلاعات مورد نیاز برای جمع مذاکره کننده آغاز کنید .
@bazaryabimodern1987
🔴▪️آشنایی با جملاتی که به ما در مدیریت ارتباط با مشتری کمک میکند
@bazaryabimodern1987
⭕️وقتی که با مشتریان فعلی و بالقوه صحبت می کنید، در مورد آنچه بیان میکنید، فکر کنید.
چه چیزی باید بگویید که مشتریان را آزرده خاطر نکنید؟
این جملات را به مشتریان نگویید:
❌من تعجب می کنم از اینکه تا امروز درباره محصولات ما چیزی نشنیده اید
❌این کار من نیست
❌به دلیل اینکه ساعت کاری تمام شده نمی توانم با شما صحبت کنم
❌برای زمان تحویل محصول، باید ببینیم که آیا هفته ی آینده در حوالی محل سکونت شما، خواهیم بود یا خیر
❌شما اولین فردی هستید که از شیوه خدمات ما شکایت می کنید
❌اسم خود و اینکه چه مشکلی دارید را دوباره تکرار کنید
❌اگر این محصول را اکنون بخرید، کمک کرده اید که سهمیه فروش این ماهم را به پایان برسانم
❌به طبقه بالا بروید و آنجا کالای خود را مرجوع کنید.
❌خودم را به سختی به محل کار رساندم، در بین راه با
❌این مطابق با سیاست کاری ما نیست
#ارتباط_با_مشتری
@bazaryabimodern1987
💢4 اصل احیای رابطه با مشتری شاکی
@bazaryabimodern1987
👈فروشندگان حرفهای به خوبی میدانند که فروش بر پایه سه اصل مهم بنا شده است: جذب مشتریان جدید، حفظ مشتریان کنونی و بازگرداندن مشتریان از دست رفته. با این حال، بسیاری از فروشندگان، بخش سوم وظایفشان، یعنی شناسایی و بازگرداندن مشتریان شاکی را به اندازه دو وظیفه دیگرشان، یعنی جذب مشتریان جدید و حفظ مشتریان کنونی، جدی نمیگیرند
@bazaryabimodern1987
🔴▪️چگونه قبل از مذاکره برنده باشیم؟
@bazaryabimodern1987
🔺اطلاعات خودتان را پیش از مذاکره لو ندهید.
🔻تا جایی که امکان دارد به اطلاعات طرف مقابل دست پیدا کنید.
🔺همیشه صبر کنید تا طرف مقابل اولین پیشنهاد رو بدهد.
🔻از قبل به این فکر کنید که تا چه میزان از اطلاعات خودتان رو باید فاش کنید.
🔺وقتی از طرف مقابل پیشنهادی مناسب مطرح میشود سعی کنید از پیشنهاد منطقی خود خیلی عقبنشینی نکنید.
🔻نه گفتن را یاد بگیرید.
🔺سعی کنید بیشتر شنونده باشید.
به زبان بدن طرف مقابل دقت کنید.
@bazaryabimodern1987
آدم حرفهای هیچوقت برای قیمت از کلمه حدوداً یا تقریباً استفاده نمیکنه؛
✅ برای بیان قیمت،
یکی از فنون پیشرفته حرفهایها
تکنیکیه با عنوان: “جمله پرش”
🔺تکنیک جمله پرش به این صورته که بلافاصله بعد از بیان عدد قیمت، یک جمله کوتاه میگی؛
@bazaryabimodern1987
🔑کارِ این جمله اینه که میزان اعتراض مشتری به قیمت رو کمتر میکنه.
👌🏻و حالا ۳ مثال:
۱. “قیمتش ۷۰۰ تومانه و یکی از پرفروشترینهاست”
۲. “قیمتش ۶۰۰ تومانه و ساخت آلمانه”
۳. “قیمت ۲ میلیونه و سریع ازش نتیجه میگیرین”
@bazaryabimodern1987
💢یادداشتبرداری را فراموش نکنید
@bazaryabimodern1987
👈یادداشتبرداری از حرفهای مشتری، مهمترین و ضروریترین بخش از فرایند جلب اعتماد مشتری و جمعآوری اطلاعات درباره او است
👈با این حال، بسیاری از فروشندگان، این استراتژی بسیار اثرگذار را فراموش کردهاند و حتی آن را بیفایده میدانند
👈برای درک اهمیت یادداشتبرداری و نقش آن در موفقیت یک فروشنده، فرض کنید من به عنوان فروشنده به ملاقات شما آمدهام. بعد از دست دادن و تعارفات اولیه، من شروع به معرفی خودم، شرکتی که در آن کار میکنم و محصول مدنظرم میکنم
👈بعد از آن، نظر شما درباره محصول پیشنهادی را میپرسم و اینجاست که دفترچه یادداشت و خودکارم را از کیفم درمیآورم تا حرفهای شما را یادداشت کنم
👈حتما موافقید که این کار من چند حس خارقالعاده را در مشتری ایجاد میکند:
1️⃣به مشتری احساس مهم بودن میدهد و او را تشویق میکند که بیشتر حرف بزند
2️⃣به مشتری نشان میدهد که من برای او و حرفهایش احترام قائلم
3️⃣به مشتری نشان میدهد که من یک فروشنده حرفهای هستم که میدانم باید به نظرات مشتریانم اهمیت بدهم
4️⃣به مشتری نشان میدهد که من یک فروشنده منظم هستم که همه چیز را یادداشت میکند
5️⃣به مشتری نشان میدهد که حواسم به او هست و به چیزهای دیگر فکر نمیکنم. در نتیجه، مشتری تشویق میشود دقیقتر حرف بزند
👈علاوه بر احساسات مفیدی که یادداشتبرداری در مشتری ایجاد میکند، این کار به ما فروشندگان هم کمک میکند تا:
1️⃣مشتریمان را دقیقتر و بهتر بشناسیم، چون وقتی هم به حرفی گوش میدهیم و هم نکات مهم آن را یادداشت میکنیم، میزان نفوذ آن حرف در ذهنمان تا 80 درصد افزایش مییابد
2️⃣حین یادداشتبرداری از حرفهای مشتری، ایدههای جدیدی برای گفتگو و استدلال آوردن، پیدا میکنیم
3️⃣میتوانیم با مرور یادداشتهایمان در آینده، درباره شیوه متقاعد کردن مشتری تصمیمگیری کنیم
4️⃣میتوانیم با استناد به صحبتهای مشتری که یادداشت کردهایم، مانع تحریف گذشته توسط مشتری بشویم
5️⃣یادداشتبرداری به ما کمک میکند حواسمان را بشتر جمع کنیم و حرفهای مشتری را دقیقتر بشنویم
6️⃣یادداشتبرداری به ما کمک میکند حس اقتدار داشته باشیم و فرایند مذاکره با مشتری را بهتر کنترل کنیم
@bazaryabimodern1987
💢از مخالفتهای مشتری نترسید
@bazaryabimodern1987
👈فروشندگان حرفهای به خوبی میدانند که مخالفت مشتریان خوب، یک نکتۀ منفی در فرایند فروش نیست، بلکه نشانهای از علاقه به محصول، تمایل به خریدن آن و یا گرفتن اطلاعات بیشتر است. در مقابل، مخالفت مشتریان نامناسب، بیانگر تلاش آنهاست برای این که از دست فروشنده خلاص شوند
👈برای همین، اگر در حال مذاکره با یک مشتری خوب هستیم، باید مخالفت او را «یک سری سوال بیپاسخ» تلقی کنیم نه مقاومت در برابر ما
👈برای مثال، فرض کنید مشتری در مخالفت با ما میگوید «قیمتتان خیلی بالاست». اگر ما یک فروشندۀ خطاکار باشیم، این حرف را یک مخالفت جدی تلقی میکنیم. اما اگر ما یک فروشندۀ حرفهای باشیم، این حرف مشتری را به این سوال ترجمه میکنیم: «چرا من باید برای چنین محصولی این قدر پول بپردازم؟»
👈یا به عنوان مثالی دیگر، فرض کنید مشتری در قبال پیشنهاد ما برای کنار گذاشتن تامینکنندۀ فعلیاش میگوید «ما از این تامینکننده خیلی راضی هستیم و نمیخواهیم او را عوض کنیم»
👈اگر یک فروشندۀ آماتور باشیم، تصور میکنیم مشتری با پیشنهادمان مخالف است. اما اگر یک فروشندۀ حرفهای باشیم، این حرف را به این پرسش ترجمه میکنیم: «این که تامینکنندۀ کنونیمان را کنار بگذاریم و از شما بخریم، چه منافعی برای شرکتمان دارد؟»
👈پس از این به بعد تلاش کنیم به جای ترسیدن از مخالفتهای مشتری، ابتدا آن را به یک سوال ترجمه کنیم و سپس پاسخهای منطقی به آن سوال بدهیم
@bazaryabimodern1987
💢کارمندان راضی لزوما عملکرد بهتری ندارند
@bazaryabimodern1987
👈احتمالا شما هم فکر میکنید کارمندانی که رضایت شغلی بالاتری دارند، بهرهوری بالاتر و عملکرد بهتری هم دارند. اما در بسیاری از مواقع، این فرضتان درست نیست
👈در حقیقت، بسیاری از شرکتها، هزینههای گزافی را صرف افزایش رضایت شغلی کارمندانشان میکنند. مثلا ساعات کاری سازمان را منعطف میکنند، امکانات رفاهی مختلفی را در اختیار کارمندانشان قرار میدهند، پاداشهای گوناگونی به کارمندانشان میدهند، محیط کار مناسب و زیبایی را فراهم میکنند و خلاصه دست به هر کاری میزنند تا بازدهی و بهرهوری کارمندانشان افزایش پیدا کند
👈اما باز هم از بالا بودن نرخ جابهجایی و استعفا و همچنین، پایین بودن بهرهوری کارمندانشان، متعجب و مأیوس میشوند
👈این واقعیت بدین دلیل است که رضایت شغلی لزوما نمیتواند بازدهی و عملکرد کارکنانتان را افزایش دهد. پس خیلی روی رابطه بین رضایت شغلی و بهرهوری کارمندانتان حساب نکنید
👈بررسیهای به عمل آمده در این زمینه هم نشان میدهد که نرخ همبستگی بین رضایت شغلی و بهرهوری کارمندان، در محدود 3 تا 14 درصد است. به عبارت دیگر، رضایت شغلی کارمندان، حداکثر 14 درصد بهرهوریشان را افزایش میدهد
👈این مطالعات نشان میدهد، کارمندانی که بهرهوری بالاتری دارند، لزوما رضایت بیشتری از شرکتشان ندارند، بلکه از خود کارشان لذت میبرند. در حقیقت، چون از انجام کاری که به آنها محول شده، لذت میبرند و حس خوبی از آن کار دارند، وظایفشان را به بهترین شکل ممکن انجام میدهند
👈به همین دلیل، به شما توصیه میکنم تمرکزتان را صرفا به چیزهایی که میتواند رضایت کارمندانتان را افزایش بدهد، معطوف نکنید
👈بلکه تلاش کنید با ابزارهایی مثل آموزشهای متنوع، بازنگری در شغلها و شرح وظایف، مشارکت دادن کارمندان در تصمیمگیریها و برنامهریزیها، تشریح دلایل اهمیت شغل کارمندان و غیره، بهرهوری آنها را افزایش بدهید
@bazaryabimodern1987
🔴ترفندهاى جذب مشترى :
@bazaryabimodern1987
1_ برای جذب مشتری جدید هیچ گاه از مشتری قدیمی غافل نشوید. اگر چه جذب مشتری جدید کاری جذاب است ولی اگر مشتری قدیمی چنین بپندارد که اهمیت خود را از دست داده است از شما دور خواهد شد.
2_ پس از بروز مساله (از نظر ارتباط با مشتری) هر چه سریع تر آن را حل کنید.
3_ همیشه حالت برد برد را بامشتری به وجود بیاورید.
4_ همیشه حق با مشتری نیست ولی مساله مهم تفهیم این موضوع به مشتری است.
5_ مشتری خواستار لذت است نه تامین رضایت
6_ فراموش نکنیدکه مشتری حق انتخاب دارد.
7_ برای پی بردن به خواست مشتری به حرف های او گوش فرا دهید.
8_ درباره خدمات دیدگاه مثبت داشته باشید.
9_ خود را به جای مشتری بگذارید تا احساسات او را درک کنید.
@bazaryabimodern1987
💢خاتمه فروش به شیوه غیرمستقیم
@bazaryabimodern1987
👈خاتمه فروش، مهمترین گام در فرایند فروش است، چون اگر فروشنده نتواند فرایند فروش را به خوبی پایان بدهد و محصول مدنظر را به مشتری بفروشد، انگار هیچ کاری انجام نداده است
👈در حقیقت، اگر فروشنده، نیازهای مشتری را به خوبی فهمیده باشد، محصول مدنظرش را به صورت حرفهای معرفی کرده باشد و موافقت مشتری در مورد مناسب بودن محصول را کسب کرده باشد، باید در پایان گفتگو از مشتری بخواهد در مورد خرید محصول تصمیمگیری کند
👈البته در بیشتر مواقع، فرایند خاتمه فروش به همین سادگیها هم نیست، چون مشتری اغلب ایرادها و مخالفتهایی را بیان میکند که مانع خاتمه فروش میشود
👈به همین دلیل، قبل از خاتمه نهایی فروش، بهتر است نظر مشتری به نحوی سنجیده شود. برای این منظور میتوانیم از سوالاتی مثل سوالات زیر استفاده کنیم:
👈نظرتان در مورد این محصول چیست؟
👈آیا مورد دیگری هم وجود دارد که بخواهید قبل از تصمیمگیری نهایی برایتان توضیح بدهم؟
👈به نظر شما محصول ما چه مزایا و منافعی برایتان دارد؟
👈در صورتی که پاسخهای مشتری مثبت باشند، بهتر است خاتمه فروش به صورت غیرمستقیم و آزمایشی صورت پذیرد. برای این منظور میتوانیم به مشتری بگوییم:
👈از شنیدن نظرات مثبت شما خوشحالم. به این ترتیب، چه زمانی را برای تحویل محصول مناسب میدانید؟
👈چه زمانی میتوانیم قرارداد را امضا کنیم؟
👈چه مدلی از محصول مدنظرتان است؟
@bazaryabimodern1987
🔴▪️ هرگز با مشتری بحث نکنید "
@bazaryabimodern1987
🔰 یک فروشنده حرفه ای اگر حق با او هم باشد هرگزحق ندارد با مشتری بحث کند.زیرا شاید به ظاهر فروشنده پیروز شود ولی در کل باخته است. مشتری ای که در بحث باخته دیگر برای خرید نمی آید و فروشنده فرصت فروش برای مشتری در ماه و سال را ازدست می دهد.
♦️به طور مثال:
🔴مشتری می گوید آقا این محصول شما خیابان پایینی نصف قیمت می دهد قیمت شما گران هست.
🔵فروشنده در جواب با وجود اینکه می داند مشتری دروغ می گوید و قیمت این کالا بالاتر هست به جای اینکه عصبی شود و با مشتری بحث کند و بگوید نه شما ده تا بیارید من همین الان از شما می خرم . باید خونسردی خود را حفظ کند و بگوید همین طوره ولی شما تا حالا چند بار جنس ارزون با کیفیت خریدید؟ این کالا اگر یک مقداری گران تر از اون کالا هست ولی با کیفیت تر و مثلا دوسال برای شما عمر می کند و.....
👈 اینجوری مشتری را تخریب نکردید ، با او بحث نکردید و به او فروختید و باز هم بر می گردد.
@bazaryabimodern1987
🔴▪️ تکنیک های مذاکره
@bazaryabimodern1987
1️⃣هیچگاه اولین پیشنهاد را شما ندهید
2️⃣همیشه دو خریدار را در کنار هم قرار دهید
3️⃣همیشه قیمت بالاتری بدهید
4️⃣هیچگاه خود را مشتاق نشان ندهید
5️⃣ همیشه برای ترک مذاکره آماده باشید
6️⃣ فکر کنید که طرف معامله به شما نیاز دارد
7️⃣ یاد بگیرید که ساکت بمانید
8️⃣ در مورد همه چیز تحقیق کنید
9️⃣ هیچگاه در وسط کار مذاکره را بر هم نزنید
🔟 همیشه مودب باشید
@bazaryabimodern1987
🔴▪️7 رمز پنهان برای فروش موفق
@bazaryabimodern1987
1️⃣گزینش هدف (هدفگذاری)
2️⃣یک برنامه فروش را دنبال کنید
همه پزشکان بزرگ، وکلای بزرگ، تکنسینهای بزرگ و کسانی که فروش بزرگی دارند، در یک چیز مشترکند، آنها همگی برنامهای را که شامل سوال کردن و گوش دادن به مشتریان است، دنبال میکنند.
3️⃣به مشتریان اجازه انتخاب بدهید
4️⃣تمرین فروش کنید
5️⃣هرگز به فروشندگان خود به عنوان ابزار فروش نگاه نکنید
6️⃣به همه مشتریان توجه کنید
7️⃣با ابرستارهها احاطه شوید
توقع مشتریان همواره بسیار زیاد است و رقابت بین مشتریان هرگز شدید نیست. روزی خواهد آمد که دیگر کالاها برای مشتریان ایجاد انگیزه نمیکنند، در آن زمان کارکنان شما نباید کوتاه یا بلند باشند.
@bazaryabimodern1987
💢درخواست کردن را فراموش نکنید
@bazaryabimodern1987
👈معمولا در فرایند متقاعدسازی، یک مساله ساده ولی بسیار مهم فراموش میشود: از طرف مقابلتان درخواست و خواستهتان را به صراحت بیان کنید
👈در حقیقت، موفقیت یا شکست شما در متقاعدسازی، در گرو این است که آیا درخواستتان از طرف مقابل را به صورت شفاف و صریح بیان میکنید؟
👈بسیاری از افراد به دلیل عدم طرح شفاف و صریح خواستهشان، نمیتوانند فرایند متقاعدسازی را با موفقیت به پایان برسانند
👈به بیان دیگر، بسیاری از افراد مقدمات متقاعدسازی را به خوبی فراهم میکنند و از تکنیکهای مختلفی کمک میگیرند تا اعتماد مخاطبشان را جلب کنند. ولی آخرین قدم را برنمیدارند، یعنی درخواستشان را مطرح نمیکنند
👈برای آن که شما جزء این افراد نباشید، به شما توصیه میکنم همیشه درخواستتان را با کمک تکنیکهایی مثل «جواب مثبت فرضی» مطرح کنید
👈در این تکنیک، فرض را بر این میگذاریم که مخاطب با ما موافق است. یعنی او را در مقابل عمل انجام شده، قرار میدهیم
👈مثلا میگوییم: به نظر میآید میتوانیم پیشنویس قرارداد را امضا کنیم، برای همین آن را همراهم آوردهام
👈بر همین اساس است که وقتی از مکدونالد چیزی میخرید، کارمند رستوران یک سوال ساده از شما میپرسد: «سیبزمینی هم میخواهید دیگه؟»
👈جالب است بدانید که بسیاری از افراد به این سوال پاسخ مثبت میدهند، در حالی که اگر با این سوال مواجه نمیشدند، سیبزمینی سفارش نمیدادند
👈همین یک سوال ساده که بر اساس تکنیک «جواب مثبت فرضی» طراحی شده است، سالانه میلیاردها دلار به فروش مکدونالد در سراسر جهان میافزاید
@bazaryabimodern1987
💢مخالفت مشتری با قیمت را خیلی جدی نگیرید
@bazaryabimodern1987
👈تجربۀ من به عنوان یک فروشندۀ باسابقه میگوید مهمترین خواستههای مشتریان عبارتند از:
1️⃣قیمت منصفانه
2️⃣محصولات و خدمات باکیفیت
3️⃣عمل به وعدهها به خصوص تعهدات زمانی
👈تحقیقات مختلف اما نشان میدهند که اگر بخواهیم خواستههای اصلی مشتریان را به ترتیب اهمیتشان بنویسیم، باید بگوییم که مهمترین خواستههای مشتریان عبارتند از:
1️⃣عمل به وعدهها به خصوص تعهدات زمانی
2️⃣محصولات و خدمات باکیفیت
3️⃣قیمت منصفانه
👈این موضوع نشان میدهد که بر خلاف تصورات رایج، قیمت مهمترین عامل از نظر مشتریان نیست. اما چرا بیشتر فروشندگان هنوز هم تصور میکنند قیمت مهمترین عامل برای مشتریان است؟ دلیل این اشتباه آن است که فروشندگان مبتدی فرق بین قیمت، هزینه و ارزش را نمیدانند
👈قیمت، پولی است که مشتری برای خرید خود میپردازد. هزینه، پولی است که مشتری باید در طول زمان برای مصرف محصول خریداری شده بپردازد. ارزش، انتظاری است که مشتری از محصول خریداری شده دارد
👈بر اساس این تعاریف باید بگوییم درست است که مشتری میگوید خواهان محصولی با قیمت ارزان است، اما چیزی که واقعاً میخواهد یکی از این دو خواسته است:
1️⃣مشتری محصولی میخواهد که هزینۀ استفاده از آن پایین باشد. برای مثال، تعمیر و نگهداری آن خیلی گران نباشد و بتواند محصول دسته دوم را به راحتی و با کمترین ضرری بفروشد
2️⃣مشتری محصولی میخواهد که ارزش پولی که برای خرید آن پرداخته را داشته باشد
👈پس اگر با مشتریای مواجه شدیم که خواهان محصولی ارزان بود، باید به او بگوییم:
1️⃣نباید دنبال محصولی ارزان باشید، بلکه باید دنبال محصولی باشید که هزینۀ استفاده از آن پایینتر از رقباست
2️⃣نباید دنبال محصولی ارزان باشید، بلکه باید دنبال محصولی باشید که ارزش پولی که برای آن میپردازید را دارد
@bazaryabimodern1987
40 نکته کلیدی
۱- با ارزش ترین دارایی ما توانایی کسب درآمد است نه آن پولی که به دست می آوریم. توانایی از دست نمی رود اما پول و ثروت ممکن است بارها از دست برود.
۲- موفقیت مانند نردبان است و مهارت های ما پله های آن را می سازد، اگر پله ها کامل نباشد، ما نمی توانیم از نردبان بالا برویم.
۳- پتانسیل انسان آنقدر زیاد است که می توان صد زندگی همزمان داشته باشد. ما می توانیم هر چیزی را بیاموزیم ودر هر امری متخصص شویم.
۴- آموزش کلید موفقیت است ولی چون سخت و وقت گیر است و بیشتر انسان ها تنبل اند کسی برای یادگیری اهمیت قائل نمی شود.
۵- امروزه نه تنها باید هوشمندانه کار کرد بلکه باید هوشمندانه وسخت کار کرد تا به ثروت و موفقیت نائل شد.
۶- اهمیت کلمات در زندگی بسیار مهم است. کلمات خوب، تفکرات بهتری را ایجاد می کنند.
۷- افراد موفق بر راه حل ها تمرکز می کنند اما افراد متوسط به فردی که مشکل را ایجاد کرده است فکر می کنند.
۸- کیفیت زندگی و هدف اصلی ما بستگی به احساسمان از خود (کرامت نفس) دارد.
۹- هدف داشتن با هدف گذاشتن متفاوت است. نوشتن اهداف از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. افرادی که اهداف مکتوب دارند ده برابر دیگران موفق ترند.
۱۰- برندگان کسانی هستند که درازمدت فکر می کنند، افراد متوسط کوتاه مدت و سطحی می اندیشند.
۱۱- افراد موفق کارهای بزرگ و سخت را انجام می دهند ولی افراد متوسط، دنبال کارهای راحت و معمولی می روند.
۱۲- هر یک از ما باید یک نقشه بیست ساله داشته باشیم و به جای فکر کردن به مشکلات اقتصادی دنبال برداشتن قدم ها در مسیر اهداف خود باشیم.
۱۳- کسانی که مهارت های مالی دارند موفق می شوند. شما باید در روز حداقل دو ساعت درباره اقتصاد و سرمایه گذاری مطالعه داشته باشید.
۱۴- راز اکثر موفقیت ها پشتکار و مقاومت است باید با خودت عهد کنی که کنار نمی کشی تا به اهدافت برسی.
۱۵- اعتماد به نفس باید آنقدر بالا باشد که هیچ چیز نتواند جلوی ما را بگیرد.
۱۶- برای فروش موفق باید تعداد تماس ها و ارتباطات را افزایش دهید.
۱۷- نگران شنیدن نه نباشید، نه یعنی پول!
۱۸- کسانی که بیشترین نه ها را دریافت می کنند بیشترین بله ها را نیز می شنوند.
۱۹- باید به محصولات یا خدماتی که ارائه می دهید اعتقاد داشته باشید، اگر اعتقاد دارید که محصولتان عالی است، ناخودآگاه مشتری این موضوع را درمی یابد. (و برعکس!)
۲۰- فروشندگان موفق عاشق محصول، کار و شرکتشان هستند.
۲۱- به جای اینکه فروشنده باشید، یک مشاور دلسوز باشید، آنگاه فروش خودش اتفاق می افتد.
۲۲- فقط هدف این نیست که فروشی انجام دهی بلکه باید ابتدا ببینی که این مشتری به محصول تو نیاز دارد یا خیر.
۲۳- قدرت در دست کسانی است که بهترین نُت برداری را دارند.
۲۴- در فروش باید ابتدا اعتمادسازی کنید.
۲۵- انتخاب های امروز، کیفیت زندگی فردای شما را می سازند. گذشته را رها کنید و به فکر ساخت فردای خویش باشید.
۲۶- هیچ موقع نگویید که دیگر دیر شده است. هیچ وقت برای گرفتن تصمیمات صحیح دیر نیست.
۲۷- به سوی خورشید تمرکز کنید تا سایه پشت تو قرار گیرد.
۲۸- ما باید تغییر کنیم. اگر تغییر نکنیم، کنترل زندگی را در دست نخواهیم داشت.
۲۹- برای هر حوزه زندگی باید برنامه جامعی تدوین کنیم. باید فراتر نگاه کنیم و روی آینده تمرکز کنیم.
۳۰- افرادی که موفق و در جامعه مورد احترامند کسانی هستند که بیشترین وقت را روی آماده سازی برای آینده می گذارند.
۳۱- برای تسخیر آینده باید از لذت های آنی دست بکشیم.
۳۲- منحرف شدن از مسیر اصلی، بزرگترین عامل شکست ما است.
۳۳- افراد موفق سخت و هوشمندانه کار می کنند. هوشمندانه یعنی کارهایی را انجام دهیم که با اهدافمان سازگار باشد.
۳۴- کارهای کوچک، ساده و راحت را انجام ندهید زیرا کم کم به آنها عادت می کنید. از کارهای سخت و بزرگ استفاده کنید.
۳۵- افراد موفق کارهایی را انجام می دهند که پتانسیل نتایجش بسیار بالاست.
۳۶- همیشه برای همه کارها برنامه داشته باشید تا بتوانید اقدامات را سریع تر انجام دهید.
۳۷- قبل از شروع هر کاری چک لیست و گام های سازماندهی شده آن را بنویسید.
۳۸- میلیاردرها عادت دارند روزانه هدف گذاری کنند.
۳۹- میلیاردرها عادت دارند کارهای شان را تکمیل کنند و نیمه کاره رها نکنند.
۴۰- میلیاردرها عادت دارند با مهم ترین عمل، روزشان را شروع کنند.
منبع: معجزه
💢یک کانال توزیع جدید بسازید
@bazaryabimodern1987
👈گاهی اوقات کانالهای توزیع آن چنان در اختیار رقبا قرار دارند که ورود به آنها بسیار سخت میشود و شرکتهای تازهکار و کوچک نمیتوانند به راحتی از کانالهای توزیع موجود استفاده کنند
👈برای همین است که شرکتهای تازهکار و کوچک برای ورود به کانالهای توزیع اصلی باید یک تعهد مالی قابل توجهی به مالکان کانالهای توزیع بدهند و مثلا یک قفسه را برای مدت طولانی اجاره کنند یا محصولشان را به صورت اعتباری بلندمدت بفروشند
👈در این شرایط، بهترین استراتژی که شرکتهای تازهکار و کوچک میتوانند دنبال کنند، ایجاد یک کانال جدید برای محصولشان است
👈برای مثال، زمانی که نوشیدنی انرژیزای ردبول برای اولین بار در سال 1987 وارد بازار شد، عرضه آن در کانالهای توزیع رایج مثل سوپرمارکتها و فروشگاههای زنجیرهای کار بسیار سختی بود، چون اصولا این کانالها هیچ شناختی از محصولی به نام نوشیدنی انرژیزا نداشتند
👈از آن جایی که ردبول، مشتریان جوان را هدف گرفته بود، تصمیم گرفت محصولش را در مکانهایی توزیع کند که مشتریان هدفش به آن مکانها به طور مرتب رفت و آمد داشتند
👈به همین دلیل، ردبول یک تیم بازاریاب متشکل از جوانان دانشجو تشکیل داد تا محصول شرکت را در باشگاههای ورزشی و کلوپهای شبانه توزیع و معرفی کنند
👈صاحبان این قبیل مکانها وقتی متوجه شدند نوشیدنی انرژیزا چیست و احتمالا مورد استقبال قشر جوان قرار میگیرد، از توزیع و فروش محصولات ردبول استقبال کردند و به این ترتیب بود که ردبول بدون آن که زیر بار خواستههای فراوان سوپرمارکتها و فروشگاههای زنجیرهای برود، وارد بازار شد
👈پس شما هم به جای آن که محصولتان را در کانالهای توزیع رایج عرضه کنید، دنبال مکانهایی باشید که مشتریانتان در آنها رفت و آمد دارند و سپس تلاش کنید آن مکانها را به شبکه توزیع محصولتان تبدیل کنید
@bazaryabimodern1987
⭕️ لبخند مشتری؛ نشانهای از موفقیت شما
@bazaryabimodern1987
🛑 نکات طلایی برای ارائه خدمات بهیادماندنی:
🛑 به زبان ساده صحبت کنید:
به جای استفاده از اصطلاحات پیچیده، ویژگیها و مزایای محصول را به زبان مشتری توضیح دهید.
🛑مشتری را راهنمایی کنید، نه تحت فشار قرار دهید:
به او حق انتخاب بدهید و نشان دهید که نیازهایش برای شما در اولویت است.
🛑 لبخند همیشه راهگشاست:
حتی در مواقع بروز مشکل، لبخند و لحن دوستانه به کاهش تنش کمک میکند.
🛑 ارائه پیشنهادات شخصی:
بر اساس نیازهای مشتری، پیشنهادهای سفارشی بدهید که حس خاص بودن را به او القا کند.
نکته: مشتری خوشحال نهتنها خودش بازمیگردد، بلکه دیگران را نیز به سمت برند شما هدایت میکند.
@bazaryabimodern1987
👈 حفظ مشتری با ۱۰ استراتژی هوشمندانه
@bazaryabimodern1987
✍ آسانترین شیوهی افزایش مشتری، حفظ مشتری است.
🔹 یک کسبوکار معمولی سالانه حدود ۲۰ درصد از مشتریان خود را تنها به علت قصور در رسیدگی به آنها از دست میدهد.
🔹 در برخی صنایع رقم این ریزش تا ۸۰ درصد هم میرسد.
🔹 از دست دادن مشتریان، در هر دو اندازهی یاد شده، هزینههایی شوکآور به دنبال دارد.
🔹 اما کسبوکارهای معدودی عواقب ضمنی آن را واقعا درک میکنند.
🔹 در این نوشته تعدادی استراتژی حفظ مشتری را به شما معرفی میکنیم که با هزینهای اندک یا در برخی موارد بدون هزینه قابل بهکارگیری هستند.
🔹 پشت هر یک از تکنیکهای فهرست شده در این نوشته فرایندهای گامبهگام ظریف و دقیقی وجود دارد که وقتی از آن بهره ببرید نرخ حفظ مشتری درکسبوکارتان به طور معنیدار افزایش پیدا میکند، و میتوانید منتظر نتایج شگفتیآور آن روی کارتان باشید.
🔹 دو کسبوکار متفاوت را در نظر بگیرید که نرخ حفظ مشتری در اولی ۹۰ درصد و در دومی ۸۰ درصد است.
🔹 اگر هر کدام سالیانه ۲۰ درصد به تعداد مشتریانشان اضافه کنند، رشد خالص سالانهی کسبوکار اول ۱۰ درصد خواهد بود در حالی که دومین کسبوکار رشدی نخواهد داشت.
🔹 در عرض هفت سال، تعداد مشتریان واحد تجاری اول تقریبا دو برابر میشود در حالی که تعداد مشتریان دومین واحد تجاری تفاوتی نمیکند.
🔹 در حالت برابریِ تمامیِ مؤلفهها جز همان برتریِ ۱۰ درصدیِ نمونهیِ اول برای حفظ مشتری، در عرض هفت سال و بدون انجام هیچ کار اضافهای شاهد دوبرابر شدن تعداد مشتریان این کسبوکار خواهیم بود.
🔹 همچنین نتایج حفظ مشتری در گذر زمان حالتی تجمعی پیدا میکند و گاهی این اتفاق با شگردهای غافلگیرکنندهای رخ میدهد.
🔹 حتی یک تغییر جزئی در رقم حفظ مشتری میتواند مانند یک آبشار کوچک در کسبوکار جاری شود و با گذشت زمان به چندین برابر مقدار اولیه برسد.
🔹 حفظ مشتری در بلند مدت روی سود و رشد کسبوکار اثری میگذارد که به لحاظ اهمیت نمیتوان آن را نادیده گرفت.
🔹 استراتژیهای حفظ مشتری
۱ - ریزش مشتریان را کاهش دهید.
تقریبا هر کسبوکاری برخی از مشتریان خود را از دست میدهد، اما واحدهای تجاریِ معدودی به سنجش یا پیدا کردن تعداد مشتریان غیرفعالشدهشان فکر میکنند.
▫️اغلب کسبوکارها به این پارادوکس دچارند که زمان، هزینه و تلاش فراوانی را صرف ساختن رابطهی اولیه با مشتریان میکنند و پس از آن این رابطه را بدون مراقبت رها میکنند.
▫️در برخی موارد به محض نهایی شدن فروش توجهشان را به این رابطه از دست میدهند، یا حتی بدتر، به محض اینکه مشکل پیشپاافتادهی قابل حلی بروز میکند مشتری را رها میکنند.
▫️فقط چون خود را مجبور به صرف مجدد هزینه برای جایگزینی مشتریِ از دست رفته میبینند.
▫️اما راحتترین کار برای توسعهی کسبوکارتان این است که مشتریانی را که دارید حفظ کنید.
▫️زمانی که بتوانید جلوی ریزش مشتری را بگیرید دوبرابر یا سهبرابر کردن نرخ رشد اغلب امکانپذیر است، زیرا دیگر مجبور نیستید ریزشها را جبران کنید تا ثبات شرایط فعلی کسبوکارتان را حفظ کنید.
۲ - بفروشید؛ و باز هم بفروشید.
برخی فروشندگان در فروش اولیه عملکردی فوقالعاده دارند، بعد از آن بازی را رها میکنند و مشغول تنآسایی میشوند، و در حالی که مشتریان به دنبال دادوستد بیشتر هستند از آنها چشمپوشی میکنند.
▫️برای شمای فروشنده، فروش در حقیقت پس از تصمیم اولیهی مشتریان برای خرید آغاز میشود زیرا تقریبا همهی خریداران در معرض پشیمانیِ پس از خرید قرار دارند.
▫️برای حفظ خریدی که نهایی شده و تمام ارجاعات مشتری به کسبوکار شما در آینده و تکرار دادوستد با شما که از پی این خرید میآیند باید تا تنور داغ است نان را بچسبانید؛ از ترسهای مشتریان بکاهید و با اعمالتان به آنها نشان بدهید که واقعا برای شما اهمیت دارند.
▫️وظیفهی شما این است که از آنها تشکر کنید و مجددا به یادشان بیاورید که چرا تصمیم معامله با شما تصمیم درستی بوده است و سیستمی برای فروش مکرر به آنها در نظر بگیرید و هربار به آنها ثابت کنید که تصمیم درستی گرفتهاند.
۳ - گمشده را به خانه بازگردانید.
وقتی ۲۵ تا ۶۰٪ از مشتریان غیرفعال (dormant customers) شما پذیرای تلاشهایتان برای دادوستد مجدد هستند؛ منطقی نیست که برای جلب مشتریان جدید منابع عظیمی را صرف کنید.
▫️تلاشهای شما باید به شیوهای درست و با ارائهی پیشنهادات مناسب به آنها صورت بگیرد.
▫️فعال کردن دوبارهی مشتریان غیرفعال که همین حالا با شما و محصولتان آشنا هستند یکی از آسانترین و سریعترین راههای افزایش منفعت در کسبوکار است.
▫️دوباره با آنها تماس بگیرید و اعلام حضور کنید، بفهمید چرا دیگر خرید نمیکنند، بر اعتراضهایی که دارند فائق بیایید و به آنها نشان بدهید که هنوز ارزشمند هستید.
▫️با احترام گذاشتن به مشتریان، آنها معمولا در عرض چند روز با انعام فوقالعادهای از فروش و افزایش فراوان سود به شما پاسخ میدهند علاوه بر این احترام به مشتری، بهترین و وفادارترین مشتریان را نصیبتان خواهد کرد.
۴ - جدول زمانی ارتباطات مکرر
میتوانید با داشتن جدولی برای ارتباط تدریجی با مشتریان از ریزش آنها اجتناب کنید.
▫️این جدولِ زمانی باید ترتیبی برنامهریزی شده از کارهایی مانند فرستادن نامهها، برگزاری مراسم، تماسهای تلفنی، پیغامهای سپاسگزاری، پیشنهادات ویژه، پیگیریهای پس ازخرید، جوایز و قرعهکشیها، کارتها و یاداشتهایی اختصاصی شده و… برای مشتریان باشد.
▫️این روندها باید به طور مرتب و خودکار در نقاط معین پیش از فروش، فروش و پس از فروش رخ بدهند.
▫️مردم نه تنها واکنش مثبتی به این ارتباطات نشان میدهند، بلکه به واقع قدردان آن هستند زیرا به آنها احساس ارزشمندی و اهمیت میدهد.
▫️با این کار از مشتریان قدردانی میکنید، آنها را مطلع نگه میدارید، از شک پس از خرید آنها کم میکنید، به تقویت دلایل دادوستد با کسبوکارتان میپردازید و به آنها این احساس را میدهید که بخشی از کسبوکار شما هستند تا آنها دوباره و دوباره بخواهند به سراغتان بیایند.
۵ - خدمات فوقالعاده به مشتریان
در دادوستد بیوقفه بهدنبال برتری و بهبود باشید تا مشتریانتان آنقدر راضی باشند که رفتار خوب شما را به گوش دیگران برسانند.
▫️با ارائهی خدمت در سطحی بالاتر از انتظار برای تک تک مشتریان میتوانید محصولات و خدماتتان را در جمعِ فوقالعادهها قرار بدهید.
▫️لازم است برای ارائهی خدماتِ فوقالعاده از این موارد اطمینان پیدا کنید:
▪️تعهد کامل تمام کارکنان به حصول رضایت مشتری؛
▪️فراهم کردن امکان پاسخدهیِ سریع؛
▪️قبول تماموکمال مسئولیت؛
▪️بیشتر و فراتر از ندای وظیفه عمل کردن؛
▪️تحویلهای همیشه سر وقت؛
▪️وفاداری به قولهایی که در مورد خدمات پیش از خرید و پس از آن به مشتری دادهاید؛
▪️فرایندهای تحویل بیخطا و مطلقا خالی از عیب؛
▪️و در نهایت به کارگیری آدمهایی استثنایی برای ارائهی خدمات مشتریان.
▫️خدمات فوقالعاده به مشتری، شانس خریدهای دوبارهی مشتریانِ قبلی را افزایش میدهد درحالی که ارائهی ضعیف آن، مشتریان شما را به سوی رقیبانتان سوق خواهد داد.
۶ - قواعد نزاکت
منظور مجموعه قاعدههایی قدرتمند است که مهارتهای ارتباطاتِ بینفردی کارکنان را افزایش دهد و تغییری در روح سازمان ایجاد کند.
▫️این قواعد شامل مؤدبانه، خوشایند، و بدون طعنه و تمسخر حرف زدن با همکارانتان است و همچنین خوب رفتار کردن با آنان حداقل به همان خوبیای که انتظار دارید آنها با مشتریان رفتار کنند.
▫️این کارِ شما به تیم احساس ارزشمندی و اهمیت میدهد که خود اسباب تماس اجتماعی خوشایند در محل کار میشود.
▫️این کار همچنین انگیزهی ارائهی خدمات فوقالعاده را در آنها ایجاد میکند و مشوقشان خواهد بود که در تمام ارتباطاتها با مشتریان، بدون نوسان رفتاری خوشایند داشته باشند و با آنها به روشی صمیمانه، انسانی و طبیعی رفتار کنند.
▫️نتیجهی نهایی برقراری رابطهای بهتر، با صمیمیت، استحکام و اعتماد بیشتر در پیوندی طولانیتر میان مشتریان با کسبوکار شما خواهد بود.
۷ - یکپارچگی در خدمات و محصولات
موفقیت طولانی مدت و حفظ مشتری متعلق به کسبوکارهایی است که اخلاقِ کاری را دور نمیزنند.
▫️همیشه باید بین آنچه میگویید و انجام میدهید و تجربهی مشتریان یک هماهنگی تام برقرار کنید.
▫️طراحی، کیفیت ساخت، قابلیت اتکا و کاربرد محصول یا خدمات شما باید معیارهای مورد درخواست، نیاز و انتظار مشتریان را تأمین کنند.
▫️یکپارچگی خدمات علاوه بر نحوهی ادارهی مسائلِ عمده، مسائل خُرد را نیز شامل میشود.
▫️اگر با مشتریان رفتاری صادقانه و روشن داشته باشید، به آنها اهمیت بدهید، به آنها توجهای واقعی داشته باشید، ناامیدشان نکنید و به آنچه میگویید عمل کنید
▫️به شما جذب میشوند و اگر رفتاری غیر از این داشته باشید از شما اجتناب خواهند کرد.
۸ - اندازهگیری ارزش مادامالعمر
بین سود حاصل از یک مرتبه فروش در مقیاس متوسط که در آن از تصویر کلی چشمپوشی کردهاید تفاوت بزرگی با سود کلی جمعشدهای وجود دارد که یک مشتری معمولی میتواند در طی زمان دادوستدِ مادامالعمر به کسبوکارتان بیاورد.
▫️وقتی متوجه شوید رقمِ سود مرکب که از خریدهای مکرر یک مشتری در بازههای زمانی ماهانه، سالانه و در گذر دههها حاصل میشود چه اندازه است؛ اهمیت حیاتی مراقبت عالی از آنها و حفظ مشتری را درک میکنید.
▫️و چون درمییابید وسع کسبوکارتان برای حفظ هر مشتری از نظر صرف زمان و تلاش چه مقدار است، میتوانید هزینههای بازاریابی خود را کنترل کنید.
۹ - شکایت یعنی هدیه
۹۶ درصد از مشتریانِ ناراضی شکایت خود را ابراز نمیکنند.
▫️آنها به سادگی از مسئله رد میشوند و هرگز نخواهید فهمید چرا.
▫️دلیلش این است که آنها نمیدانند چطور باید شکایت کنند، حوصلهی دردسر ندارند، خیلی میترسند، یا فکر میکنند کارشان تأثیری نخواهد گذاشت.
▫️در حالی که به شما نمیگویند مشکلشان چیست، مطمئنا به افرادِ زیادِ دیگری خواهند گفت!
▫️بنابراین داشتن سیستمی برای ابراز این شکایتها از سوی مشتریان، نیرویی حیاتی برای کسبوکارتان خواهد بود.
▫️به همین دلیل است که مشتریانی که شکایتهایشان را ابراز میکنند درحقیقت به شما هدیه میدهند.
▫️متوجه باشید که آنها هنوز با شما حرف میزنند، به شما فرصت دوباره دادهاند تا رضایتشان را به آنها بازگردانید و خوشحالشان کنید.
▫️طرز رفتار شما در واکنش به آنها شانس دوباره برای نشان دادن خودتان و ایجاد وفاداریای حتی عمیقتر در آنان است.
۱۰ - سایر استراتژیهای حفظ مشتری
▫️استفاده از وبلاگ برای خلق فضای تبادلی میان کسبوکارتان با مردم؛
▫️مدیریت ارتباطات با مشتریان (CRM)؛
▫️برنامههای تشویقی برای مشتریان وفادار؛
▫️ خلق لحظات به یادماندنی برای مشتریان؛
▫️فائق آمدن بر پشیمانی پس از خرید در مشتریان؛
▫️شخصی کردن تماسهای مشتریان؛
▫️ارائهی پاداش و هدیه به مشتریان؛
▫️استفاده از پرسشنامه و نظرسنجیها؛
▫️بازبینیهای منظم؛
▫️بهرهگیری از شبکههای اجتماعی؛
▫️چاپ کتابچهی معرفی کسبوکار برای ارائه به کسانی که تازه با شما آشنا میشوند.
🔹 موارد ذکر شده در بالا خلاصهای از استراتژیهای دیگری هستند که برای حفظ مشتری میتوانید از آنها بهرهمند شوید.
@bazaryabimodern1987
💢ویژگیهای یک استراتژی خوب
@bazaryabimodern1987
👈یک استراتژی بازاریابی خوب طراحی شده، سه ویژگی مهم زیر را دارد که به مدل 3Cs مشهور است:
1️⃣هماهنگی (Coordinate)
2️⃣تمرکز (Concentrate)
3️⃣ارتباط (Communicate)
👈یک استراتژی خوب، استراتژی است که تمام واحدها، منابع و اقدامات شرکت شما را به نحوی با یکدیگر هماهنگ میکند که هدفهای یکسانی را مدنظر داشته باشند
👈اگر یک استراتژی بازاریابی، واجد شرایط هماهنگی نباشد، به هیچ وجه نمیتواند تغییری در وضعیت و جایگاه شما در بازار ایجاد کند
👈برای مثال، مدیر تولید ممکن است روی تولید دو نوع محصول تمرکز کرده باشد تا هزینههای تولید را پایین بیاورد، در حالی که مدیر بازاریابی به دنبال افزایش تنوع محصولات است تا بتواند رضایت مشتریان را افزایش دهد
👈بدون شک، این ناهماهنگی در نهایت به استراتژی بازاریابی و به کل شرکت لطمه میزند
👈ویژگی «تمرکز»، یکی از دستورات قدیمی نظامی را یادآور میشود که طبق آن یک ارتش حرفهای، ارتشی است که «نیروی آتش خود را روی بخش مشخصی از جبهه دشمن متمرکز میکند»
👈طبق اصل «تمرکز»، اگر فکر میکنید که همه مشتریان بالقوه، مشتری هدف شما هستند، سخت در اشتباهید
👈در حقیقت، اگر نتوانید در استراتژی بازاریابیتان به بخشی از مشتریان «نه» بگویید، اصولا استراتژی بازاریابی ندارید
👈ویژگی «ارتباط» بر این اساس بنا شده است که اگر میخواهید یک استراتژی بازاریابی خوب داشته باشید، باید به همه واحدها، مدیران و کارکنان شرکتتان بگویید که برای اجرای استراتژی بازاریابی، چه انتظاری از آنها دارید و آنها چه اقداماتی را باید انجام بدهند
👈این اصل از آنجایی مهم است که درک بقیه واحدها، مدیران و کارکنان شرکتتان از استراتژی بازاریابی و شیوه اجرای آن، هیچ وقت مانند شما نیست و به همین دلیل، باید با ارتباط برقرار کردن با بقیه، درک آنها از استراتژی بازاریابیتان را یکسان کنید
@bazaryabimodern1987
🔴 مشتری واقعا چه چیزی از یک شرکت میخواهد؟
@bazaryabimodern1987
در بیست سال اخیر، گالوپ با بیش از یک میلیارد مشتری از سراسر جهان مصاحبه کرد و از آنها در مورد اینکه یک مشتری واقعا چه چیزی از یک شرکت میخواهد پرسید و همانطور که انتظار میرفت توقعات مشتریان از شرکتها، از صنعتی به صنعت دیگر و در هر بخشی متفاوت بود.
اما آنچه در این میان جالب توجهتر بود اینکه همه مشتریان روی چهار مقوله کلیدی بیش از سایر موضوعات تاکید داشتند و در صورت برآورده شدن این انتظارات چهارگانه، به طرفداران دائمی و مبلغان محصولات و خدماتی که استفاده میکردند، تبدیل میشدند.
این چهار مقوله در سطوح زیر طبقهبندی میشوند:
1⃣ سطح یک: در نازلترین سطح، مشتریان از یک شرکت انتظار «دقت» دارند.
به عنوان مثال: اگر به رستورانی رفتند، همان غذایی که سفارش دادند به آنها تحویل شود. در این سطح، چنانچه شرکتها نتوانند این انتظارات حداقلی را برآورده سازند، صرفنظر از اینکه کارکنان، تا چه میزان برخورد دوستانهای با آنها داشته باشند و مواردی از این دست، نارضایتی مشتریان امری اجتنابناپذیر خواهد بود.
2⃣ سطح دو: سطح بعدی، «فراهم بودن» است.
در این سطح مشتریان توقع دارند، مثلا بانک منتخبشان، در ساعات طولانیتر به خدمترسانی برای مشتریان پرداخته و کارمندان بیشتری جهت پاسخگویی حضور داشته باشند یا رستورانی که انتخاب کردهاند از امکانات بیشتری برخوردار باشد.
مشتریان معتقدند که فراهم آوردن این امکانات از وظایف بدیهی شرکتها محسوب میشود و دقت و فراهم بودن امکانات شرط لازم برای کسب رضایت مشتری هستند، اما کافی نیستند و برای برآورده ساختن آنها از سوی شرکتها نمیتواند از مشتریان معمولی، طرفداران دوآتشه و همیشگی بسازد.
3⃣ سطح سوم: در این سطح، مشتریان، توقع شراکت و همراهی دارند.
آنها از شرکتها انتظار دارند که به آنها گوش فرا دهند، نسبت به خواستههایشان واکنش نشان داده و به گونهای رفتار کنند که مشتری مطمئن شود شرکت در کنار آنهاست و نه در مقابلشان. بهخاطر وجود همین انتظارات است که بانکها در پیامکهایشان روز تولد مشتریان را تبریک میگویند.
4⃣ سطح چهارم: پیشرفتهترین سطح انتظارات مشتریان، مشاوره است.
شرکت مشهور آمازون، همیشه به مشتریان خود فهرستی دقیق و کامل از کتابهایی را توصیه میکند که ممکن است برایشان جذاب و خواندنی باشد. آمازون با این مشاورهها، در واقع به آنها آموزشهای رایگانی میدهد که ارزش و کاربردهای فراوانی برای آنها دارد.
بهطور کلی، سطوح سوم و چهارم انتظارات مشتریان یعنی همکاری و مشاوره، اگر به خوبی و با دقت برآورده شوند، باعث تبدیل مشتریان معمولی به طرفداران دوآتشه و همیشگی خواهند شد.
حال سوال اینجاست که چگونه میتوان این انتظارات سطح بالا را برآورده ساخت؟
واقعیت آن است که پاسخ به این سوال فقط در مواردی همچون استفاده از پیشرفتهای تکنولوژیک یا تنظیم دقیق مراحل کار خلاصه نمیشود و برای تحقق آنها به کارمندان زبده، با استعداد و باانگیزه در خط مقدم ارتباط با مشتریان نیاز هست که با استفاده از واژگان درست و با انتخاب لحنی مناسب برای هر کدام از مشتریان به گونهای با آنها برخورد کنند که به آنها حس همکار و همیار بودن و همچنین مشاوره دادن القا کرده و پس از مدتی آنها را به مشتریان پروپاقرص و وفادار شرکت تبدیل کنند.
بررسیهای موسسه گالوپ، نشان داده که مدیران بزرگ به خوبی توانستهاند کارمندانشان را بهگونهای هدایت کنند که در وهله اول، از ایجاد و گسترش نارضایتی بین مشتریان جلوگیری کنند و در گام بعدی با تقویت مهارتهای گوش کردن و آموزش دادن به دیگران، بهگونهای با مشتریان برخورد کنند که به آنها از یکسو حس همیاری و از سویی دیگر حس یادگیری القا کنند و به این ترتیب از آنها طرفدارانی دوآتشه و دائمی بسازند.
@bazaryabimodern1987
💢متقاعدسازی از طریق سردرگم کردن
@bazaryabimodern1987
👈سردرگمی، انسانها را به شدت عذاب میدهد و یک انسان سردرگم حاضر است هر کاری بکند تا از این احساس دردآور نجات پیدا کند
👈در حقیقت، انسانها وقتی دچار سردرگمی میشوند، منطق و استدلال را کنار میگذارند و درست مثل کسی که در حال غرق شدن است، به هر خار و خاشاکی چنگ میزنند تا نجات یابند
👈به همین دلیل، اگر بتوانیم یک فرد را از سردرگمی نجات بدهیم، به شدت میتوانیم روی او تاثیر بگذاریم و نظرمان را به او تحمیل کنیم
👈حتی میخواهم یک گام به جلوتر بروم و بگویم: برای متقاعد کردن دیگران، ابتدا آنها را سردرگم کنید و سپس خودتان آنها را از سردرگمی نجات بدهید
👈متداولترین روش برای سردرگم کردن افراد، روش «رگبار اطلاعاتی» است که برای اجرای این روش، آن قدر به دادن اطلاعات به طرف مقابلمان ادامه میدهیم تا توانایی تجزیه و تحلیل اطلاعات را از دست بدهد
👈این روش وقتی موثرتر است که فرد مقابلمان به این اطلاعات علاقهمند باشد و از دریافت اطلاعات بیشتر استقبال کند
👈برای مثال، فروشندهای را در نظر بگیرید که وسط معرفی مزایای محصول مدنظرش به مشتری، بروشور محصول را در اختیار او قرار میدهد. چند لحظه بعد و در حالی که مشتری مشغول ورق زدن بروشور است، چند عکس از مشتریانی که محصول را خریدهاند و از خریدشان راضی هستند، به مشتری نشان میدهد. سپس یک فیلم کوتاه از شیوه کار محصول را برای مشتری پخش میکند
👈این شیوه با توجه به محدودیت توان ذهنی انسان، سبب تلاطم فکری و سردرگمی او میشود و فرصت تجزیه و تحلیل منطقی را از او میگیرد و در نتیجه، در مقابل استدلالهای شما تسلیم میشود و تقریبا هر چه که بگویید را میپذیرد
@bazaryabimodern1987
💢مشتری را رقیبتان نبینید
@bazaryabimodern1987
👈متخصصان تبلیغات یک ضربالمثل جالب دارند که میگوید: «مشتری احمق نیست، بلکه همسر شماست». منظور این ضربالمثل آن است که مشتری متوجه بسیاری از خطاها و دروغهای ما میشود، اما چون به ما علاقه یا تعارف دارد، به رویمان نمیآورد
👈من این ضربالمثل را کمی تغییر دادهام و میگویم: «مشتری دشمن شما نیست، نامزد شماست». دلیل من برای این کار آن است که معتقدم فروشنده باید بسیاری از نازکردنها و عشوه آمدنهای مشتریانش را تحمل کند
👈با این حال، بسیاری از فروشندگان به دلیل بعضی از رفتارهای توهینآمیز مشتریان، مثل قطع کردن تلفن یا ندادن وقت به فروشنده، تصور میکنند مشتری، دشمنشان است
👈اما به شخصه معتقدم وقتی به مشتری به چشم نامزدتان نگاه میکنید، ناخودآگاه این قبیل رفتارهای او را تحمل میکنید و از آنها رنجیده خاطر نمیشوید
👈اگر با این رویکرد سراغ مشتریانتان بروید و رفتارهای آنها را تحمل کنید، بعد از مدتی متوجه میشوید که رفتار آنها هم با شما تغییر میکند و به دوست شما تبدیل میشوند
👈پس از شما خواهش میکنم به این قبیل نصایح به هیچ وجه گوش نکنید: «به مشتری حمله کن، قبل از آن که او به تو حمله کند» یا «در مواجهه با مشتری پررو باش و روی خواستههایت اصرار کن»
👈بدون شک، این قبیل توصیهها، توصیههایی کاملا غیرمودبانه، غیرحرفهای، گستاخانه و ضداجتماعی هستند که صرفا رابطه شما با مشتری را تخریب میکنند
👈به همین دلیل، از شما میخواهم برای موفقیت در فروش، این اصل را به خاطر بسپارید: بداخلاقیهای مشتری را تحمل و تلاش کنید با او دوست شوید، چون همه ما دوست داریم محصولات مورد نیازمان را از دوستانمان بخریم
@bazaryabimodern1987
💢مشتریتان را خلع سلاح کنید
@bazaryabimodern1987
👈دو راه برای مدیریت مخالفتهای مشتری وجود دارد:
1️⃣منتظر باشیم تا مشتری مخالفتش را بگوید و سپس به آن پاسخ بدهیم
2️⃣قبل از آن که مشتری مخالفتش را بگوید، با مخالفتش مقابله و او را خلع سلاح کنیم
👈به نظرتان کدام یک از این دو راه، موثرتر است؟ اگر مثل خیلی از فروشندگان قدیمی فکر میکنید، احتمالاً میگویید باید منتظر باشیم تا مشتری مخالفتش را بگوید و سپس با کمک جوابهایی که از قبل آماده کردهایم، پاسخ مخالفت مشتری را بدهیم
👈با این که این روش، گاهی اوقات موثر واقع میشود ولی روش بهتری هم وجود دارد و آن این که مشتری را خلع سلاح کنیم تا اصلاً مخالفت نکند
👈برای خلع سلاح کردن مشتری، باید دلایل احتمالی مخالفت او را از قبل شناسایی و پیشبینی کنیم و سپس در موقع مقتضی و قبل از آن که مشتری آنها را به زبان بیاورد، به مخالفتهای احتمالی او پاسخ بدهیم
👈برای مثال، اگر قیمتمان بالاتر از رقباست، وقتی میخواهیم راجع به قیمت با مشتری گفتگو کنیم، قبل از وارد شدن به موضوع، خودمان به بالا بودن قیمتمان اشاره کنیم و دلایل آن را شرح بدهیم
👈این استراتژی بر مبنای این منطق بنا شده است که اگر مخالفتهای احتمالی مشتری را قبل از مطرح شدن آن توسط مشتری، پاسخ ندهیم، دو حالت رخ میدهد:
1️⃣مشتری خودش مخالفتش را به زبان میآورد و آن گاه مجبوریم وقت و انرژیمان را صرف پاسخگویی به مشتری کنیم
2️⃣مشتری مخالفتش را به زبان نمیآورد بلکه آن را در ذهنش بالا و پایین میکند. در این حالت، مشتری به صحبتهایمان توجه نمیکند و حرفهای ما رو او تاثیری نمیگذارد
@bazaryabimodern1987
❗️اگر این سه مورد نباشد احتمال خرید مشتری از شما ۱۰ درصد خواهد شد❌
@bazaryabimodern1987
1️⃣مشتری اول باید از شما خوشش بیاد
2️⃣بعد به شما اعتماد کند
3️⃣در نهایت خرید می کند
👈🏽اما فروشنده از آخرین آیتم وارد مذاکره با مشتری می شوند
اگر دو مرحله قبلی به درستی پیش نره احتمال خرید ۱۰ ٪ خواهد شد
@bazaryabimodern1987
💢معارفه کارمندان جدید را جدی بگیرید
@bazaryabimodern1987
👈تمام کارمندان نیروی دریایی در بدو ورود، یک دوره چند هفتهای اجباری را در یک اردوگاه دریایی میگذارنند
👈هدف این دوره معارفه، آزمایش میزان تعهد و مسئولیتپذیری افراد تازه استخدام شده است. ضمن آن که در این مدت، مربیان نیروی دریایی، شرایط و ضوابط خاص کار در این نیرو را برای افراد تازهکار ملموستر میکنند
👈استارباکس نیز به روشی مشابه و البته با پیچیدگی کمتری، همه نیروهای جدید را در یک دوره معارفه 24 ساعته، تعلیم میدهد. این دوره با هدف آشنایی با اهداف شرکت، ایجاد زبان مشترک بین کارمندان و معرفی جزییات کار در استارباکس برگزار میشود
👈برگزاری جدی دورههای معارفه از آنجایی مهم هستند که هر چقدر هم فرایند استخدام را به روشی اصولی و صحیح انجام داده و کارمندان مناسبی را برگزیده باشید، در نهایت نمیتوانید انتظار داشته باشید که این افراد از همان ابتدا با فرهنگ سازمانی شما به حد کافی آشنا باشند و بتوانند با حداکثر توانشان کار کنند
👈برای طراحی یک دوره معارفه باید در خصوص چهار موضوع اصلی تصمیم بگیرید:
1️⃣آیا معارفه باید به صورت رسمی صورت بگیرد یا غیررسمی؟
2️⃣معارفه باید به صورت شخصی، یعنی برای یک فرد جدید برگزار شود یا به صورت گروهی، یعنی برای تمام افرادی که به تازگی استخدام کردهاید؟
3️⃣معارفه به صورت اتفاقی برگزار شود، یعنی فرد تازه استخدام شده در کنار کارمندان قدیمی که مشغول کارشان هستند، قرار بگیرد و با آنها آشنا شود، یا به صورت واقعی، یعنی فرد تازه استخدامشده کارش را شروع کند و شما در طول زمان، او را با دیگران آشنا کنید
4️⃣آیا دوره معارفه نیاز به ارزیابی نهایی دارد یا خیر؟ یعنی پس از پایان دوره، میخواهید فرد مدنظرتان را ارزیابی کنید یا نه؟
👈به طور کلی، دورههای معارفه رسمی، گروهی، واقعی و همراه با ارزیابی نهایی، اثرگذارترند و احتمال بروز اختلاف بین شما و کارمند جدیدتان در آینده را کاهش میدهند
@bazaryabimodern1987
💢مهمترین خدمات پس از فروش که باید به مشتریانمان ارائه کنیم
@bazaryabimodern1987
خدمات پس از فروش (After Sales Services)، که در شرکتهای حرفهای به آن پشتیبانی پس از فروش (After Sales Support) نیز میگویند، به کلیه آموزشها، پشتیبانیها و خدماتی گفته میشود که پس از خرید محصول به مشتری عرضه میکنیم
خدمات پس از فروش را میتوانیم به این 9 بخش تقسیم کنیم
1️⃣رضایتسنجی و بررسی شکایات احتمالی مشتریان
2️⃣تحویل محصول
3️⃣نصب و راهاندازی محصول
4️⃣آموزش مشتری
5️⃣گارانتی محصول
6️⃣پشتیبانی از مشتری
7️⃣عودت محصول خریداری شده
8️⃣جایگزین کردن محصول خریداری شده با محصول نو
@bazaryabimodern1987
9️⃣بهروز کردن محصول خریداری شده
🔴▪️مردم ابتدا شخصیت فرد را میخرند
@bazaryabimodern1987
⭕️توانایی ایجاد اعتماد برای برقراری ارتباط بسیار حیاتی است؛ اما برای این که این روش موثر واقع شود، مهارت دیگری نیز باید کسب شود و آن روشی است که با افراد در سطح فردی (شخصی) ارتباط برقرار کنیم.
🔰در زمان ایجاد ارتباط با مردم، هرگز بر تفاوتهای میان خودتان تاکید نکنید. در عوض روی شباهتها، وجوه اشتراک، نقطه نظرات مشابه و عملکردهای همسان تاکید کنید.
🔰تمثیلی کهن از قانون تشدید در موسیقی وجود دارد. اگر یکی از تارهای گیتار را بکشید و نزدیک گیتار دیگری نگه دارید، با اینکه آن دو هیچ تماسی با یکدیگر ندارند اما همان تار در گیتار بعدی نیز شروع به لرزش میکند. بر همین قیاس، انسانها کسانی را که با آنها در یک طول موج هستند، دیدگاههایشان را درک کرده، توافق نظر و علایق مشترک داشته باشند، دوست دارند.
✅به یا داشته باشید اگر «پس از اولین فروش» ارتباط ایجاد نکنیم، فروشهای بعدی هم صورت نخواهد پذیرفت.
@bazaryabimodern1987
💢2 بُعد نگرش مشتری
@bazaryabimodern1987
👈نگرش (Attitude) به معنای طرز تفکر یا رفتار فرد نسبت به یک موضوع مشخص مثل یک برند یا محصول است. بنابراین، این نگرش ما نسبت به یک برند یا محصول است که مشخص میکند آن را میخریم یا نه. برای همین، سنجش نگرش مشتریان، یکی از مهمترین موضوعات در بازاریابی و رفتار مصرفکننده است
👈نگرش مشتری نسبت به یک برند یا محصول از دو جزء اصلی زیر تشکیل میشود:
1️⃣عقاید مشتری نسبت به برند یا محصول
🔸عقیده مشتری میتواند مثبت، منفی یا خنثی باشد. مثلا ممکن است عقیده یک مشتری نسبت به قهوه این باشد که نوشیدنی خوبی است چون باعث سرحالی میشود، ولی عقیده یک مشتری دیگر نسبت به قهوه این باشد که نوشیدنی بدی است چون کافئین بالایی دارد و باعث سردرد میشود و مشتری دیگری مثلا بگویند قهوه هم یک نوشیدنی مثل سایر نوشیدنیهاست
🔸عقیده مشتری میتواند درست یا غلط باشد. برای مثال، ممکن است مشتری بگوید قهوه کالری بسیار کمی دارد و چاقکننده نیست
🔸عقیده مشتری تا حد زیادی تحت تاثیر فضای پیرامونی هم قرار دارد. برای مثال، ممکن است مشتری در فصل زمستان بگوید قهوه نوشیدنی خوبی است، ولی در فصل تابستان بگوید قهوه نوشیدنی خوبی نیست
2️⃣احساسات مشتری نسبت به برند یا محصول
🔸احساسات مشتری بیانگر میزان علاقه او به یک برند یا محصول است
🔸برخی از احساسات مشتری بر اساس عقاید او شکل میگیرد. برای مثال، مشتریای که معتقد است قهوه نوشیدنی خوبی است، به احتمال زیاد، قهوه را دوست دارد
🔸اما بسیاری از احساسات مشتری بر اساس عقاید او شکل نمیگیرد. برای مثال، مشتریای که معتقد است قهوه کافئین بالایی دارد و مضر است، هر روز صبح قهوه بنوشد چون به آن عادت کرده است یا به هر دلیل دیگری قهوه را دوست دارد
👈دو جزء اصلی نگرش به ما یادآوری میکند که برای سنجیدن درست نگرش مشتریان، باید عقاید و احساسات او نسبت به برند یا محصول را به طور همزمان بسنجیم زیرا در غیر این صورت، دچار خطای سنجش میشویم
@bazaryabimodern1987
🔴▪️مردم ابتدا شخصیت فرد را میخرند
@bazaryabimodern1987
⭕️توانایی ایجاد اعتماد برای برقراری ارتباط بسیار حیاتی است؛ اما برای این که این روش موثر واقع شود، مهارت دیگری نیز باید کسب شود و آن روشی است که با افراد در سطح فردی (شخصی) ارتباط برقرار کنیم.
🔰در زمان ایجاد ارتباط با مردم، هرگز بر تفاوتهای میان خودتان تاکید نکنید. در عوض روی شباهتها، وجوه اشتراک، نقطه نظرات مشابه و عملکردهای همسان تاکید کنید.
🔰تمثیلی کهن از قانون تشدید در موسیقی وجود دارد. اگر یکی از تارهای گیتار را بکشید و نزدیک گیتار دیگری نگه دارید، با اینکه آن دو هیچ تماسی با یکدیگر ندارند اما همان تار در گیتار بعدی نیز شروع به لرزش میکند. بر همین قیاس، انسانها کسانی را که با آنها در یک طول موج هستند، دیدگاههایشان را درک کرده، توافق نظر و علایق مشترک داشته باشند، دوست دارند.
✅به یا داشته باشید اگر «پس از اولین فروش» ارتباط ایجاد نکنیم، فروشهای بعدی هم صورت نخواهد پذیرفت.
@bazaryabimodern1987
🔴▪️پس از فروش با مشتری تماس بگیرید
@bazaryabimodern1987
⭕️در دورههای آموزش فروش، وقتی از شرکتکنندگان میخواهیم کسانی که پس از فروش با مشتریان تماس میگیرند، دستهایشان را بالا ببرند.
💢معمولا در حدود 15 تا 20 درصد این کار را انجام میدهند. وقتی سوال میکنیم که چرا پس از فروش، با تلفن آن را پیگیری نمیکنید، اغلب میگویند ممکن است ایرادی وجود داشته باشد و محصول یا خدمت شاید دقیقا آن چیزی نباشد که مشتری توقعش را داشته است؛ اما آن یک فرصت از دست رفته محسوب میشود.
💢هیچ چیز بیش از اینکه فروشنده پس از فروش با مشتری تماس بگیرد یا شخصا در محل حاضر شود، باعث استحکام روابط خریدار و فروشنده نمیشود. همیشه این کار را انجام دهید. به ویژه زمانی که اشکالی وجود داشته باشد.
@bazaryabimodern1987
🔴▪️داشتن زبان بدن خوب در رفتار و اخلاق حرفه ای
@bazaryabimodern1987
1️⃣صاف بنشینید یا بایستید:
اندکی به طرف فردی که با او سخن میگویید متمایل شوید.
قوزکردن یا دستبهسینه نشستن، نشانه ایناست که شما حوصلهتان از سخنان فردمقابل سررفته و یا از فهوای کلامش ناراحت شدهاید.
2️⃣ارتباط چشمی برقرار کنید:
درزمان صحبتکردن یا گوشدادن به طرفمقابل، نگاهکردن به چشمها نشان میدهد که حواستان به گفتهها یا حضور مخاطبین، جمع است.
اگر در خلال صحبتهای خود متوجه شدید که شخصی به شما توجه نمیکند، بحث را تمام نکنید یا سریعاً نتیجهگیری نکنید، اندکی وقت گذاشته و علت آن را جویا شوید.
3️⃣لبخند بزنید:
مردم اغلب از اینکه دور و بر فردی خندهرو باشند احساس راحتی و رضایت میکنند.
منظورمان این نیست که تمام مدت لبخند قلابی و مصنوعی روی لب داشته باشید.
سعی کنید در خلال یک گفت و گو (خصوصاً اگر موضوع بحث جالب و خندهدار است) گهگاه لبخند بزنید.
@bazaryabimodern1987
🔴▪️متقاعد کردن در فروش
@bazaryabimodern1987
1️⃣ با زبان خریدار تطبیق پیدا کنید.
برخی از مردم «بصری» هستند و اساسا بر آنچه که میبینند تکیه میکنند؛ برخی دیگر «شنیداری» هستند و اطلاعات را با گوش دادن جذب میکنند یا برخی «جنبشی» هستند و با خواندن و لمس کردن اطلاعات را پردازش میکنند.
2️⃣با «الگوی قطعیت» آنها تطبیق پیدا کنید.
وقتی که فهمیدید که مشتریان اطلاعات را چگونه پردازش میکنند، بفهمید که آنها چه میکنند تا با تصمیمی خود را راحت حس کنند. الگوی قطعیت فرایندی است که در طی آن خریداران برای ادامه مسیر احساس امنیت میکنند. برخی افراد اطلاعات را به سرعت قبول میکنند و عمل میکنند. دیگران باید حرفهای شما را بارها و بارها بشنوند تا بتوانند آماده انتخاب شوند.
3️⃣ با معیارهای انتخاب آنها، خود را وفق دهید.
معیار مشخصی که خریدار میخواهد تحقق یابد تا بتواند انتخاب خود را انجام دهد، را کشف کنید. سوالاتی بپرسید و به دقت به جوابها گوش دهید. گفتگو را به سمتی سوق دهید که به دغدغهها و موقعیت مشتری احتمالی اشاره کند.
@bazaryabimodern1987
💢تکنیک ATR در سنجش موفقیت تبلیغات
@bazaryabimodern1987
👈خیلی از شرکتها برای سنجش میزان موفقیت یک کمپین تبلیغاتی از مدل ATR استفاده میکنند. این مدل به ما یادآوری میکند که یک کمپین تبلیغاتی باید یکی از این سه هدف را دنبال کند:
1️⃣آگاهی (Awareness)
هدف کمپین تبلیغاتی، افزایش آگاهی و شناخت مشتریان از برند یا محصول مورد نظر میباشد. آگاهی شامل آگاهی از وجود برند یا محصول در بازار، آگاهی از ویژگیها و منافع اصلی آن و آگاهی از نقاط تمایز آن از رقبا میباشد
2️⃣امتحان (Trial)
هدف کمپین تبلیغاتی، تشویق مشتریان هدف به خرید امتحانی یا امتحان کردن برند یا محصول میباشد
3️⃣تکرار (Repeat)
هدف کمپین تبلیغاتی، تشویق مشتریان هدف به تکرار خرید محصول میباشد
👈مدل ATR به ما دو نکته مهم را یادآوری میکند:
1️⃣اثرگذاری یک کمپین تبلیغاتی را بر اساس میزان دستیابی آن کمپین به هدف اصلیاش میسنجیم نه بر اساس زیبایی یا جذابیت کمپین
2️⃣یک کمپین تبلیغاتی فقط یکی از این سه هدف را میتواند داشته باشد و نمیتوانیم دو یا سه هدف را با یک کمپین به دست آوریم
@bazaryabimodern1987
💢چگونه با مشتریمان همدلی کنیم؟
@bazaryabimodern1987
👈به نظر من، مهمترین قانون برای موفقیت در فروش، این قانون به ظاهر ساده است: پایتان را در کفش مشتری بکنید تا بفهمید او در چه شرایطی قرار دارد
👈این استراتژی به استراتژی همدلی با مشتری معروف است که متاسفانه بسیاری از فروشندگان از آن غافل هستند و خیلی راحت میگویند: صادقانه بگویم، به من ربطی ندارد که مشتری در چه وضعیتی قرار دارد یا با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم میکند؛ من که فضول نیستم
👈به نظرتان با چنین روحیه و رویکردی میتوان یک رابطه عمیق با مشتری برقرار و او را تشویق کرد که بارها و بارها از ما بخرد؟
👈برای درک بهتر ضرورت همدلی با مشتری، فرض کنید وقتی حالتان اصلا خوب نبوده و حوصله کارهای خودتان را هم نداشتید، یکی از همکارانتان از شما خواسته تا به او کمک کنید کارهایش را زودتر تمام کند تا بتواند سروقت به خانه برود چون میخواسته با همسرش شام را بیرون بخورند
👈بدون شک، در چنین شرایطی پیش خودتان گفتهاید عجب آدم بیملاحظهای است که متوجه نیست من حوصله هیچ کس و هیچ چیزی را ندارم
👈خیلی وقتها، مشتری هم همین فکر را راجع به ما میکند و پیش خودش میگوید: این فروشنده چرا متوجه نیست من نمیدانم این محصول به دردم میخورد یا نه! یا شرایط خریدن آن را دارم یا نه!
👈مثلا فرض کنید پیش یک مشتری شرکتی رفتهاید و متوجه شدهاید که شرکت مشتری در حال ادغام شدن با یک شرکت دیگر است و همه مدیران شرکت نگران جایگاهشان در آینده هستند شما در این شرایط و بدون توجه به نگرانیهای مشتری، شروع به معرفی محصولتان میکنید. به نظر خودتان آیا میتوانید موفق شوید؟
👈در چنین شرایطی، هیچ مدیری حاضر به گوش دادن به حرفهای یک فروشنده نیست. پس تمام انرژی و زمانی که برای معرفی محصول صرف میکنید، قطعا هدر میرود و شما را به نتیجه دلخواهتان نمیرساند
👈پس همیشه قبل از شروع وظایف اصلیتان مثل معرفی محصول یا چانهزنی در مورد قیمت، تلاش کنید از طریق درک شرایط و وضعیت روحی و روانی مشتریتان، به او احترام بگذارید و سپس سراغ وظایفتان بروید
👈فقط یادتان باشد، منظور از همدلی با مشتری، فضولی، دخالت و امر و نهی کردن نیست، بلکه صرفا ابراز احساسات نسبت به وضعیت و شرایط مشتری است
@bazaryabimodern1987
🔴▪️ارائه متقاعدکننده
@bazaryabimodern1987
⭕️ارائه همان چیزی است که منجر به فروش واقعی میشود.
@bazaryabimodern1987
✅بهترین روش فروش، نشان دادن، توضیح دادن و پرسیدن یک سوال است؛ برای مثال میگویید: «این یک نرمافزار حسابداری برای مشاغل کوچک است که با آن میتوانید همه اعداد کسبوکار خود را مدیریت کنید. آیا به این موضوع علاقه دارید؟»
✅در ارائه فروش از «فروش آزمایشی» استفاده کنید. این سوالی است که میتواند بدون متوقف کردن فرایند فروش، جوابی «منفی» داشته باشد، زیرا فرصت دیگری برای ارائه پاسخ در اختیار فروشنده قرار میدهد. برای مثال:
❇️فروشنده: آیا مایلید این نرمافزار را روی کامپیوتر منزل خود نصب کنید؟
مشتری: نه ترجیح میدهم در دفتر خود از آن استفاده کنم.
❇️فروشنده: مشکلی نیست. این نرمافزار هم روی کامپیوترهای خانگی کار میکند و هم روی سیستمهای سرور.
↙️در ارائه فروش قوی و حرفهای، مرتبا به تجارب مشتریانی که با موفقیت از این محصول یا خدمت استفاده کردهاند اشاره میشود. داستان مشتریانی را تعریف کنید که شرایطی نزدیک یا مشابه با مشتریان احتمالی داشته، محصول یا خدمت شما را خریدهاند و از نتایج آن راضی هستند.
@bazaryabimodern1987
🔴▪️مشتری احتمالی مناسب ویژگیهایی دارد که میتوان آنها را اینگونه طبقهبندی کرد:
@bazaryabimodern1987
🔰 زمانبندی: مشتری احتمالی نیازی واقعی دارد که توسط محصولات و خدمات شما برآورده میشود و هماکنون این نیاز وجود دارد.
🔰مشکل: مشتری احتمالی مشکلی شفاف و مشخص دارد که محصول و خدمت شما آن را حل میکند.
🔰 ارزش: مشتری احتمالی هدف مشخصی دارد که با کمک محصولات و خدمات شما با هزینهای بسیار کمتر از ارزش خود هدف، میتواند به آن دست یابد.
🔰درد: مشتری ناراضی است یا ناخرسندیهایی دارد که برطرف کردن آنها از عهده محصولات و خدمات شما ساخته است.
🔰 نتیجه: مشتری احتمالی نیازی دارد یا میخواهد به نتایج مشخصی دست یابد و محصولات و خدمات شما باعث میشود که سریعتر، بهتر و ارزانتر به آن نتیجه دست یابد و بدون استفاده از این محصولات و خدمات چنین امکانی برایش میسر نمیشد.
↙️شفافیت مهمترین عامل در هر شرایطی است. هم شما و هم مشتری احتمالی باید به وضوح بدانید که چه نیاز، مشکل، هدف، نتیجه یا دردی وجود دارد و چرا محصول یا خدمت شما روشی مقرونبهصرفه برای مواجهه با آنها است.
@bazaryabimodern1987
🔴▪️قطعی کردن فروش
@bazaryabimodern1987
⭕️قدرتمندترین واژه در فرایند فروش «درخواست» است. افراد زیادی از عدم پذیرش یا شنیدن واژه «نه» در مکالمه فروش هراسانند و به همین دلیل، هیچگاه درخواست نمیکنند.
⬅️دعوت به خرید. شاید سادهترین تکنیک قطعی کردن فروش دعوت به خرید است. وقتی محصول را ارائه کردید، بپرسید: «آیا نگرانی یا سوالی دارید که در موردش صحبت نکرده باشیم؟»
وقتی مشتری میگوید: «نه، فکر میکنم در مورد تمام موارد صحبت شد.» با گفتن جمله: «خوب، پس چرا آن را امتحان نمیکنید؟» مشتری را دعوت به خرید میکنید.
⬅️ میتوانید درباره نحوه تحویل محصول یا خدمت صحبت کنید. بسیاری از مشتریان تنها چیزی که احتیاج دارند کمی تشویق و ترغیب است. وقتی از آنها میپرسید: «اگر علاقهمند هستید، چرا آن را امتحان نمیکنید؟» از شنیدن پاسخ: «حتما، چرا که نه؟» شگفتزده خواهید شد.
✅اگر اعتماد و صمیمیت کافی ایجاد کنید، نیازها را به دقت تشخیص دهید، یک ارائه منفعتمحور شفاف تدارک ببینید و به تمامی اعتراضات مشتری احتمالی پاسخ دهید، فروش خودبهخود به سوی قطعی شدن پیش میرود.
@bazaryabimodern1987
🔴▪️به پایان مکالمات دقت کنید
@bazaryabimodern1987
⭕️همیشه سعی کنید طوری نیازهای مشتری را برطرف کنید که در پایان مکالمه، جملهی "خب، خیلی ممنونم. من دیگر مشکلی ندارم" را از زبانش بشنوید.
✅ برای مثال میتوانید مکالمه خود با مشتری را به شکل زیر به پایان ببرید:
🔸بسیار عالی. خیلی خوشحالم که توانستم مشکل شما را برطرف کنم. اگر مشکل دیگری وجود دارد خوشحال میشوم که به شما کمک کنم.
❇️شاید باورتان نشود، اما بسیاری از مشتریان تا قبل از اینکه در مورد مشکلات دیگر از آنها سوال نشود، پرسش خود را مطرح نمیکنند. عبارت "خوشحالم میشوم به شما کمک کنم" باعث میشود مشتری احساس بدی بابت سوالهای خود نداشته باشند.™
@bazaryabimodern1987
🔴▪️نقاط قوت کسب و کار خود را در ابتدا بیان کنید
@bazaryabimodern1987
⭕️در حالت کلی مشتریان تمایل دارند در ابتدای تماس خود با کسب و کارها در مورد خدمات و نقاط قوت آنها اطلاعاتی به دست آورند.
🌀بنابراین هنگام برقراری ارتباط با مشتری بهتر است پس از آگاهی از نیازها و ارائه یک سری اطلاعات کلی بهتر است سراغ نقاط قوت و ویژگیها و خدمات منحصر به فرد شرکت خود بروید.
☑️ زیرا این مرحله از ارتباط تاثیر بسیاری در شکلگیری ذهن مخاطب نسبت به برند شما دارد. بنابراین به عنوان یک فرد حرفهای بهتر است مشتری را متقاعد کنید که در تماس با شما بهترین گزینه را انتخاب کرده است.
@bazaryabimodern1987
💢مخاطبانتان را درگیر کنید
@bazaryabimodern1987
👈در روانشناسی اصلی داریم به نام «اصل درگیری» که طبق آن، انسانها وقتی با چیزی عملا درگیر میشوند، به آن بیشتر علاقهمند میشوند و نسبت به آن احساس تعهد بیشتری پیدا میکنند
👈به همین دلیل است که یکی از بهترین راههای متقاعدسازی، درگیر کردن طرف مقابلمان است، حتی اگر این درگیر شدن و مشارکت کردن، بسیار جزیی باشد
👈برای درگیر کردن مخاطبانمان میتوانیم از این پنج استراتژی استفاده کنیم:
1️⃣درگیری شناختی
👈وقتی فرد در مورد موضوعی فکر میکند یا آن را تجزیه و تحلیل میکند، دچار درگیری شناختی میشود و گوشهای از ذهنش را به موضوع مدنظر ما اختصاص میدهد
👈برای مثال، وقتی مدیری از زیردستانش میخواهد راجع به موضوعی فکر کنند و به او مشورت بدهند، از استراتژی درگیری شناختی کمک گرفته است
2️⃣درگیری عاطفی
👈وقتی موضوعی برای فرد جالب توجه باشد، به آن علاقهمند میشود و درگیری عاطفی با آن پیدا میکند. این نوع درگیری باعث نوعی دلبستگی و وابستگی فرد به موضوع میشود
👈برای مثال، مدیری که تلاش میکند اهمیت یک موضوع و تاثیر آن بر آینده شغلی و زندگی شخصی کارمندان را توضیح بدهد، تلاش میکند آنها را از نظر عاطفی درگیر کند
3️⃣درگیری اجتماعی
👈درگیری اجتماعی در اثر ارتباط با افراد پیرامون یک موضوع مشخص به وجود میآید. برای این نوع درگیری، فرد باید با افراد دیگری، فعالیتهای مشترکی مثل همفکری، ایدهیابی و غیره را انجام بدهد
👈مثلا وقتی مدیر یک واحد از کارمندانش میخواهد یک گروه داخلی برای یافتن ایدههای جدید تشکیل بدهند و هر هفته حداقل دو ساعت با هم راجع به موضوع فکر کنند، کارمندانش را از انظر اجتماعی درگیر کرده است
4️⃣درگیری فرآیندی
👈وقتی که فرد در انجام کاری مشارکت میکند، درگیری فرایندی رخ میدهد
👈برای مثال، مدیری که افراد مخالف یک محصول یا کمپین جدید را در عرضه آن محصول جدید به بازار یا اجرای آن کمپین جدید درگیر میکند و به آنها مسئولیت میدهد، در حال اجرای استراتژی درگیری فرآیندی است
5️⃣درگیری در تغییر
👈همیشه افراد زیادی در مقابل تغییر و اصلاح مقاومت میکنند. یکی از بهترین راهها برای کاهش مقاومت آنها، درگیر کردن ایشان در فرایند تغییر و تحول است
👈برای مثال، مدیری که از مخالفان یک طرح نظرخواهی میکند و یا از آنها میخواهد معایب طرح را پیدا کنند، در حال درگیر کردن آنها در تغییر است
@bazaryabimodern1987
💢در کارهای خیریه شریک شوید
@bazaryabimodern1987
👈بازاریابی و فروش اغلب اوقات با فریبکاری مردم برای پول گرفتن از آنها شناخته میشود. این در حالی است که بازاریابها خودشان را کسانی میدانند که محصولات مورد نیاز مردم را به آنها معرفی و ارائه میکنند
👈اگر چه بازاریابها و فروشندگان مدام ادعا میکنند که خواستهها و نیازهای مشتریان را بر هر چیزی اولویت میدهند، اما این بدان معنا نیست که مادر تِرِزا هستند
👈به بیان دیگر، در جهانی که هر کسی به فکر منافع خودش است، ما بازاریابها و فروشندگان هم باید به این موضوع فکر کنیم که چگونه میتوانیم مشتریانمان را تشویق کنیم پولشان را به ما بدهند، نه به رقبایمان؟
👈یکی از بهترین راهها برای آن که هم خودمان را از اتهام فریبکاری مبرّا کنیم و هم مشتریانمان را تشویق کنیم به جای رقبا از ما بخرند، بازاریابی خیریهای است. یعنی محصول و برندمان را به یک فعالیت خیریهای متصل کنیم
👈فروشگاههای زنجیرهای تِسکو نمونه خوبی در این زمینه هستند. این شرکت از سال 1992 از استراتژی بازاریابی خیریهای استفاده میکند و در آن به ازای هر 10 دلاری که مشتریان از فروشگاههای شرکت خرید میکنند، یک کوپن ویژه میدهد
👈مشتریان میتوانند این کوپنها را به هر مدرسهای که دلشان میخواهد، بدهند تا آن مدرسه، با مراجعه به یکی از فروشگاههای تِسکو، لوازم مورد نیازش را بخرد
👈تِسکو با اجرای این استراتژی، تا کنون بیش از 100 میلیون دلار به مدارسی که خود مشتریان آنها را انتخاب کردهاند، کمک کرده است
👈این استراتژی، مزیتهای فراوانی برای تِسکو به دنبال داشته که مهمترینشان عبارتند از:
1️⃣مشتریان بیشتری را جذب تِسکو کرده است، به خصوص مشتریانی که انسانهای شریفی هستند و شرکت میتواند روی آنها حساب کند
2️⃣تِسکو منافع زیادی را برای جامعهای که در آن حضور دارد، خلق کرده است
3️⃣تِسکو یک چهره انسانی و مثبت از خود به نمایش گذاشته است
4️⃣چون این مشتریان هستند که مدارس را انتخاب میکنند، تِسکو تقریبا مطمئن است که پول به نیازمندترین مدارس میرسد
5️⃣مشتریان تشویق میشوند با خریدن بیشتر و مستمر از تِسکو، به مدرسه مدنظرشان بیشتر کمک کنند. این کار هم به نفع تِسکو است و هم به نفع مدارس محروم
6️⃣تِسکو به کارمندانش هم روحیه و انگیزه میدهد که در یک شرکت خیریهای کار میکنید که میخواهد مدارس محروم را توسعه بدهد
@bazaryabimodern1987
💢معایب مصالحهگری
@bazaryabimodern1987
👈وقتی دو نفر نمیتوانند اختلافاتشان را به طور کامل از بین ببرند و یا حداقل، دامنه اختلافاتشان را کم کنند، معمولا به مصالحه روی میآورند
👈برای نمونه، ممکن است کسی بگوید «نه حرف من، نه حرف تو. بیا به یک راهحل میانه فکر کنیم». در این حالت، این فرد تلاش میکند با طرف مقابل مصالحه کند
👈در چنین شرایطی، فرد بر این باور است که منصفانهترین کار را انجام میدهد، زیرا طرفین مذاکره چیزی از دست میدهند و در مقابل، به بخشی از خواستههایشان میرسند
👈اما حقیقت این است که مهم نیست چقدر این کار منصفانه جلوه میکند، مهم آن است که اصولا مصالحه شیوه خوبی برای مذاکره و به خصوص رسیدن به نتیجه برد-برد نیست
👈برای آن که شما را متقاعد کنم، میخواهم به داستانی که در کتاب مقدس هم آمده، اشاره کنم: دو زن ادعا میکنند مادر یک نوزاد هستند. این دو زن برای حل اختلافشان پیش حضرت سلیمان میروند
👈حضرت سلیمان پیشنهاد میکند که این کودک را به دو نیم تقسیم کنند. او میدانست که مادر حقیقی کودک، دوست دارد فرزندش زنده بماند و هرگز حاضر نیست مرگ او را ببیند
👈البته حق با حضرت سلیمان بود، اما فرض کنید که هر دو زن موافقت میکردند کودک را به دو نیم تقسیم کنند. در این صورت نتیجه مذاکرهشان باخت-باخت بود
👈باید به شما بگویم، متاسفانه مصالحه در بیشتر موارد مثل نصف کردن یک کودک است و مذاکره را به نتیجه باخت-باخت میرساند
👈در حقیقت، وقتی ما و طرف مقابلمان از برخی خواستههایمان چشمپوشی میکنیم، در واقع با هم مصالحه میکنیم و به همین دلیل، به همه خواستههای خود دست نمییابیم که در بلندمدت باعث عدم رضایت ما از مذاکره میشود
👈به همین دلیل است که بهتر است به جای مصالحه، گزینههای بیشتری را برای رسیدن به راهحلی که تمام منافع و خواستههای ما و طرف مقابلمان را برآورده میکند، پیدا کنیم
👈البته شکی نیست که این کار نیازمند تلاش بیشتر است، اما این نکته را هم فراموش نکنید که بسیاری از ما در بیشتر موارد خیلی سریع تصمیم میگیریم که مصالحه کنیم، بدون این که حتی اندکی بکوشیم راهحلی برد-برد بیابیم
👈بنابراین، بهتر است مصالحه را به عنوان آخرین گام عملی و آخرین تیر ترکشمان مورد استفاده قرار بدهیم، نه اولین راهکارمان برای به نتیجه رسیدن مذاکره
@bazaryabimodern1987
🔴▪️سعی کنید بفهمید چرا بعضی از مشتریها شرکت شما را رها میکنند
@bazaryabimodern1987
⭕️مشتریها بدون دلیل نمیروند، پس به دنبال یافتنِ دلیل اصلی این مسئله باشید که چرا مشتری خاصی شرکت شما را رها کرده است. با خودتان صادق باشید. تحلیل قوتها، ضعفها، فرصتها و تهدیدها (SWOT) را انجام بدهید و بررسی کنید:
🌀چرا محصول یا خدمات شما دیگر برای آن مشتری، بالاترین ارزش را ندارد؟
🌀ضعفهای شرکت، بهویژه با توجه به تغییرات بالقوهی ایجاد شده در بازار، چیست؟
🌀آیا شما در قیمتگذاری و سطح خدمات، بهروز ماندهاید؟
🌀آیا بازار فراتر از ظرفیت شما برای رقابتی ماندن، حرکت کرده است؟
🌀رابطهی شما با مشتری چگونه بوده است؟
🔰برای یافتن پاسخهای اساسی، به دقت وضعیت شرکت خود را بررسی کنید. اگر نمیتوانید بیطرفانه پاسخ بدهید، از کسی بپرسید که در تیم کاری مربوط به آن نبوده است. این کار نه تنها نخستین گامِ مهم، برای بازگرداندن مشتریهایتان است، بلکه برای اطمینان یافتن از اینکه مشتریان
@bazaryabimodern1987
💢جوسازی در بازاریابی
@bazaryabimodern1987
👈جوسازی (Atmospherics)، عبارت است از بکارگیری عوامل محیطی مثل چیدمان، رنگبندی، عطر، صدا و غیره برای تشویق و تحریک مشتریان به خرید محصول مورد نظر در یک فروشگاه
👈برای مثال، چیدن محصول در قفسهای مجزا و متفاوت، نصب تابلوی قیمت متفاوت از بقیه تابلوهای قیمت، پخش بوی محصول در داخل فروشگاه، پخش موسیقی مرتبط با نوع محصول و غیره، جزئی از تکنیکهای جوسازی به حساب میآیند
👈مثلا یکی از شرکتهای تولیدکننده غذای آماده در آمریکا توانست با کمک یک تکنیک بسیار ساده جوسازی، میزان فروشش را بیش از دو برابر کند
👈این شرکت تنها کاری که کرد این بود که تابلوی قیمت محصولاتش را بر اساس رنگبندی مورد علاقه اسپانیاییتبارها و با زبان اسپانیولی طراحی کرد و در تمام فروشگاههای واقع در محلههای اسپانیاییتبارها نصب کرد
@bazaryabimodern1987
💢سادهترین راه شناخت فروشنده موفق از ناموفق
@bazaryabimodern1987
👈بدون شک، سادهترین راه برای تشخیص یک فروشنده موفق از یک فروشنده ناموفق، این است که ببینید فروشنده مدنظرتان چگونه با یک مشتری تعامل میکند. آیا مرتب در حال حرف زدن است و اجازه نمیدهد مشتری حرف بزند؟ یا کم حرف میزند و تلاش میکند مشتری را به حرف بیاورد؟
👈اگر فروشنده مدنظرتان از نوع دوم است، میتواند به یک فروشنده بسیار موفق با نتایجی خیرهکننده تبدیل شود، اما اگر از نوع اول است، خیلی روی موفقیت او حساب نکنید
👈در حقیقت، فروشندگانی که بیشتر زمان یک جلسه را خودشان حرف میزنند، تلاش میکنند قدرتشان را به رخ مشتری بکشند. برای همین به این نوع از فروشندگی اصطلاحا «فروش سخت» یا hard sell میگوییم که معمولا به نتیجه مطلوبی ختم نمیشود
👈در مقابل، فروشندگانی که باور دارند فروشندگی با سخنرانی تفاوت دارد، به جای آن که قدرت و تخصصشان را به رخ مشتری بکشند، او را تشویق میکنند که بیشتر درباره خودش حرف بزند و اطلاعات گستردهتری را ارائه کند
👈برای همین به این نوع از فروشندگی اصطلاحا «فروش نرم» یا soft sell میگوییم که معمولا به نتیجه خیرهکنندهای ختم میشود
👈پس اگر میخواهید در فروشندگی موفق شوید، حتما از رویکرد «فروش نرم» استفاده کنید، چون وقتی مشتری را تشویق میکنید بیشتر حرف بزند، از لابهلای حرفهایش، فرصتهایی را برای متقاعد کردن او به دست میآورید که باورتان نمیشود
@bazaryabimodern1987
💢دایره لغاتتان را افزایش بدهید
@bazaryabimodern1987
👈کلمات، مهمترین ابزارهای یک فروشندۀ حرفهای هستند. ما به عنوان فروشنده باید بتوانیم با کمک کلمات:
🔹تصاویری را برای مشتری توصیف کنیم
🔹برای مشتری داستانسرایی کنیم
🔹منافع و مزایای محصولمان را بدون آن که مشتری خسته شود، توصیف کنیم
🔹روی مشتری اثر بگذاریم
🔹مشتری را به وجد بیاوریم
🔹مشتری را متقاعد کنیم که خریدن محصولمان به نفع او است
👈برای انجام تمام این کارها به لغات و کلمات اثرگذار نیاز داریم. با این حال، بسیاری از فروشندگان، دایرۀ لغات بسیار محدود و ضعیفی دارند و در نتیجه نمیتوانند برای موقعیتی که در آن قرار دارند، یک واژۀ مناسب پیدا کنند
👈در مقابل، فروشندگان موفق، به دلیل مطالعات گسترده و مستمری که دارند، به خوبی میتوانند برای هر موقعیت، در هر زمان و برای گفتگو با هر فردی، واژگان مناسب و اثرگذاری را بکار بگیرند
👈فروشندگان موفق هنگام استفاده از واژگان مورد نظرشان به این نکتۀ بسیار مهم هم دقت میکنند که آیا طرف مقابل ما میتواند مفهوم این واژه را درک کند؟
👈به بیان دیگر، منظور از دایرۀ واژگانی قوی و گسترده، استفاده از کلمات پیچیده و فنی نیست، بلکه به معنای استفاده از کلمهای جذاب، مودبانه، موقر و اثرگذاری است که آن را با توجه به موقعیت، زمان، موضوع مورد بحث و فرد مقابلمان انتخاب میکنیم و با کمک آن کلمه، احساسات، نگرش، ایده و نظرمان را به صورت کاملاً شفاف برای طرف مقابلمان بازگو میکنیم
👈دایرۀ لغات شما چگونه است؟ آیا میتوانید برای توصیف یک موضوع، از کلمات گوناگونی استفاده کنید یا مرتب از یک سری واژگان یکسان و مشابه استفاده میکنید و با این کارتان، مشتری را خسته میکنید؟ اگر پاسختان مثبت است، پس باید با کمک این قبیل روشها، دایرۀ لغاتتان را گسترش بدهید:
1️⃣جدول حل کنید
2️⃣تا میتوانید مقالات مرتبط با کسب و کارتان را بخوانید
3️⃣از خواندن داستان و رمان غافل نشوید
4️⃣هر روز یک واژۀ تخصصی جدید یا یک واژۀ ادبی جدید یاد بگیرید
5️⃣دفترچهای درست کنید و در آن اشعار، ضربالمثل، داستان و جملات کوتاه جالبی که میشنوید یا میخوانید را بنویسید و آنها را مرتب مرور کنید
@bazaryabimodern1987
👈 ده اشتباه فاحش در بازاریابی
@bazaryabimodern1987
✍️ در شرایط تجاری کنونی، بازاریابی امری ضروری است.
🔹 در صورتیکه روش مناسبی برای بازاریابی انتخاب نکنید به جای سودمند بودن، میتواند زیانبار باشد.
🔹 با دوری کردن از این اشتباهات رایج و معمول، از دامهای بزرگ بازاریابی دوری گزینید.
۱ - نه هدفی، نه توقع و انتظاری
بسیاری از شرکتها در واقع نمیدانند که از بازاریابی چه میخواهند یا انتظارشان از تلاشهای شبانهروزی چیست.
▫️ابتدا اهدافتان را مشخص و تنظیم کنید، سپس، بپذیرید که بازاریابی یک مرحله است.
▫️در پایان، همواره از تناسب مراحل با اهدافتان، اطمینان حاصل کنید.
۲ - نداشتن خرید (buy in)
مجریان، مدیران و کارمندانی که بازاریابی را باور ندارند، به طور جدی میتوانند زیانآور باشند و تمامی مراحل را تحتالشعاع قرار دهند.
▫️خرید (buy in) را با روشن کردن اهداف و مراحل عملیات بازاریابیتان به دست آورید.
۳ - ترس
شرکتها در برخورد با بازاریابی بیشتر دچار ترسی مبهم و نامحسوس میشوند.
▫️آنها نه از خود بازاریابی، که از احتمال شکستشان در بازاریابی واهمه دارند.
▫️این ترس حتی میتواند آنان را از آغاز و ادامه کار باز دارد.
▫️هنگامی که عملیات بازاریابیتان را راهاندازی میکنید، از اینکه بارها و بارها زمین بخورید و موفق نشوید، ترسی نداشته باشید.
۴ - بیتوجهی به آموزش
اگر آموزشهای لازم بازاریابی را در اختیار کارمندانتان قرار ندهید، آنها همچنان بدگمان خواهند بود و این مسئله میتواند به از بین رفتن کل مراحل بازاریابی منجر شود.
۵ - هدر رفتن سرمایه
اجرای عملیات ۵۰ دلاری که از اجزای خوبی برخوردار است، میتواند راهگشاتر از عملیات ۵۰هزار دلاری باشد که به صورت ضعیفی طراحی شده است.
▫️بسیاری از فنون بازاریابی «سنتی»، مانند تبلیغات، نمیتوانند در برآورد و ارزیابی هزینهها نتایج قابل قبولی ارائه دهند.
▫️حداقل دو بار در سال سرمایه بازاریابیتان را ارزیابی کنید.
۶ - اتلاف وقت
اگر در رفتوآمد به گروههای شبکهای هیچگونه تجارت و دادوستدی نمیبینید؛ وقت خود را با رفتن به آنها تلف نکنید.
▫️تمام زمان بازاریابیتان را صرف اثبات ارزشمندی آن کنید، در کنار گذاشتن قسمتهایی که درست عمل نمیکند، تردیدی به خود راه ندهید.
۷ - نداشتن ارتباط
اگر درباره برگزاری یک سمینار مهم به کارمندانتان اطلاعاتی ندادهاید، آن را برگزار نکنید.
▫️در تمامی مسائل و جرئیات بازاریابی، سیاست آزادی بیان را به کار گیرید.
۸ - نداشتن حس مسئولیتپذیری
این مسئله بدترین و بزرگترین اشتباهی است که یک شرکت میتواند مرتکب شود.
▫️داشتن اهداف واقعبینانه و عملکرد سریع برای کسانی که در کار بازاریابی هستند، ضروری است؛ در غیر این صورت شما به مرگ «آری» گفتهاید و هیچچیز را عملی نساختهاید.
۹ - نپرداختن پاداش
اگر در شناسایی و ارج نهادن به مهارتها و تخصصهای بازاریابی کارمندانتان سهلانگاری کنید، محرکهایی که باید به کار گرفته شوند، دچار لغزش میشوند و نتیجهای معکوس در پی خواهند داشت.
▫️راههای موفقیت در بازاریابی را که پایههایی ثابت و استوار دارند، بشناسید.
۱۰ - نداشتن دستنوشته و بیتوجهی به مکتوب کردن کارها
گفتهاند: «هنگامی که کاری نوشته شود، انجام میپذیرد».
▫️همیشه اهداف و طرحهایتان را بنویسید و این احتمال را بدهید که هنگام نوشتن، دیدگاه و چشمانداز شما به طور قابل توجهی افزایش خواهد یافت.
▫️اینها اشتباهات متداولی هستند که بسیاری از کسبوکارها با آن مواجه میشوند.
▫️با پرهیز از تکرار اشتباهات بازاریابی رقبای خود، از آنان پیشی بگیرید.
@bazaryabimodern1987
💢از رهبران ایده کمک بگیرید
@bazaryabimodern1987
👈بازاریابی و معرفی یک محصول جدید، همیشه مشکل بوده و هست چون بیشتر مردم هنگام مواجهه با یک محصول جدید، وقت و انرژی زیادی برای ارزیابی آن اختصاص نمیدهند و در نتیجه، در اغلب مواقع، محصول جدید بدون این که بتواند توجه مردم را جلب کند، فراموش میشود
👈به همین دلیل است که جلب توجه مشتریان به محصول جدید، سختترین بخش از یک پروژه معرفی محصول جدید به بازار است
👈برای این منظور یا باید کاری کنیم که مشتریانمان محصول جدید را برای یک بار امتحان کنند، که خود این کار، یک کار سخت و پرهزینه است. یا باید از رهبران ایده یا همان اینفلوئنسرها کمک بگیریم
👈برای مثال، تولیدکنندگان نوشیدنی نمونه جدید نوشیدنیهایشان را به گارسونهای رستورانها میدهند، چون مشتریان فکر میکنند که گارسونها بهتر میدانند که کدام نوشیدنی بهتر است
👈به همین دلیل، تشویق گارسونها به نوشیدن یک نوشیدنی جدید و پیشنهاد آن به مشتریان رستورانهایشان، یکی از بهترین استراتژیهای بازاریابی برای عرضه آن نوشیدنی جدید به بازار است
👈بهترین مثال در این زمینه، شرکت هاگن-دازِس، محبوبترین تولیدکننده بستنی در دنیاست که از ابتدا روی عرضه بستنیهای لوکس و گران قیمت تمرکز کرده است
👈هاگن-دازِس برای جا انداختن برندش در بازار، از هر دو مسیر برندسازی یعنی «تجربه کردن مشتریان» و «استفاده از اینفلوئنسرها» استفاده کرد
👈برای مثال، شرکت نمونههای رایگان بستنی را در رویدادهایی مثل مسابقات تنیس ویمبلدون توزیع میکرد تا ثروتمندان به عنوان مشتریان هدف اصلی شرکت، بتوانند محصولات آن را امتحان کنند
👈از سوی دیگر، وقتی میلیونها نفر از طریق تلویزیونهایشان میدیدند افراد ثروتمند در حال خوردن بستنیهایی به نام هاگن-دازِس هستند، اندک اندک به آن بستنی علاقهمند میشدند و از آنها الگو میگرفتند
@bazaryabimodern1987
🔴▪️برای شاد کردن همکارانتان تلاش کنید.
@bazaryabimodern1987
🔸وجود اطرافیان شاد در محیط کار باعث شادی شما میشود. هر چه شما به افراد شاد نزدیکتر باشید، درصد بالاتری از شادی و انرژی مثبت ناشی از آن نصیبتان میشود و در نتیجه تداوم یافتن این محیط شاد و پرانرژی است که بهرهوری هم به نحو چشمگیری افزایش مییابد. اگر در اطراف ما افراد شاد حضور ندارند بکوشیم با تشویق دیگران به شاد بودن، بر شادی خودمان بیفزاییم.
🔹راههای زیادی برای شادتر کردن دیگران وجود دارد:
1⃣تعریف و تمجید از آنها
2⃣دادن هدیههای کوچک و نهچندان گرانقیمت
3⃣داستان تعریف کردن
4⃣انجام کار گروهی
5⃣پیشنهاد روشهایی برای مقابله با استرس
6⃣گوش فرا دادن به مشکلات دیگران
🔸وقتی دیگران را به خندیدن و شاد شدن وادار میکنید، به طور غیرمستقیم از او میخواهید از نگرانی و ناراحتی درباره کار و زندگیاش خودداری کند. اگر چنین شود، احساس رضایت و شادکامی شما نیز چند برابر خواهد شد.
@bazaryabimodern1987
💢کانال ارتباطی طرف مقابلتان را کشف کنید
@bazaryabimodern1987
👈همه ما برای درک محیط اطرافمان از ترکیب سه حس بینایی، شنوایی و لامسه کمک میگیریم، ولی معمولا برای هر فرد، یک حس غالب وجود دارد که از آن، بیشتر از سایر حواس استفاده میکند
👈برای مثال، گروهی را در نظر بگیرید که به همراه هم یک فیلم را تماشا کردهاند. بعد از تماشای فیلم، برخی از این گروه، موسیقی فیلم را به خوبی به یاد میآورند، برخی دیگر، صحنههای مختلف فیلم و جلوههای ویژه آن را به خاطر میآورند و بعضی دیگر هم بیشتر تحت تاثیر حال و هوای عمومی فیلم قرار گرفتهاند
👈دسته اول را اصطلاحا افراد شنیداری، دسته دوم را افراد دیداری و دسته سوم را افراد لمسی مینامیم و برای تاثیرگذاری روی آنها باید از حواس غالبشان کمک بگیریم
👈به همین دلیل، اگر در ارتباط با هر فرد، از کانال حسِ غالب او استفاده کنید، ارتباطتان با او موثرتر خواهد بود و بیشتر میتوانید روی او اثر بگذارید
👈اما چگونه میتوانید تشخیص دهید که مخاطب شما به کدام یک از این سه دسته تعلق دارد؟ برای این منظور میتوانید از این سه روش استفاده کنید:
1️⃣لحن کلام و ظاهر طرف مقابل:
👈افراد دیداری معمولا با قامت راست راه میروند، سرشان را بالا نگه میدارند، نفسهای عمیق میکشند، با سرعت صحبت میکنند و در انتخاب کلماتشان دقت چندانی به خرج نمیدهند
👈افراد شنیداری معمولا سرشان را به یک طرف کج میکنند، هنگام نشستن به یک طرف لم میدهند، آرام، آهنگین و حساب شده حرف میزنند و در انتخاب کلماتشان دقت میکنند
👈افراد لمسی صدای عمیقی دارند، بین گفتارشان مکثهای طولانی میکنند، بدن آنها به جلو خم شده و وقتی در ذهنشان به دنبال مطلبی هستند، به زمین نگاه میکنند
2️⃣جهت حرکت چشمهای طرف مقابل
👈در این روش ابتدا سوالی در مورد یکی از تجربیات طرف مقابل میپرسیم. مثلا میپرسیم: آخرین بار تعطیلات به کجا سفر کردید؟
👈قبل از این که فرد به سوال ما پاسخ بدهد، به خاطراتش رجوع میکند و در این هنگام، چشمان وی به سمت خاصی منحرف میشود
👈اگر چشمان طرف مقابل به سمات بالا حرکت کرد، به احتمال زیاد یک فرد دیداری است. اگر چشمان او به طرفین حرکت کرد، به احتمال زیاد یک فرد شنیداری است. و اگر به سمت پایین حرکت کرد، به احتمال زیاد یک فرد لمسی است
3️⃣تکه کلامهای طرف مقابل
👈افراد دیداری معمولا از این تکه کلامها استفاده میکنند: به وضوح دیده میشود؛ تمرکز کردن؛ روشن شدن؛ تصور کردن؛ نمایش دادن؛ مبهم بودن. مثلا میگویند: من به راحتی تصور میکنم که شما در چه موقعیتی هستید
👈افراد شنیداری معمولا از این تکه کلامها استفاده میکنند: گوش دادن؛ فریاد زدن؛ صحبت کردن؛ گفتن؛ بحث کردن؛ هم صدا. مثلا میگویند: من سراپا گوش هستم
👈افراد لمسی هم معمولا از این تکه کلامها استفاده میکنند: در تماس بودن؛ احساس کردن؛ فشار آوردن؛ تحت فشار بودن. مثلا میگویند: من کاملا احساسات شما را درک میکنم
@bazaryabimodern1987
🔴▪️هفتههای تفکر
@bazaryabimodern1987
🔅یکی از کارهای مشهور بیل گیتس «هفتههای تفکر» بود که طی آنها از وظایف کاریاش در مایکروسافت دوری میگزید و به همراه چندین کتاب و قلم و کاغذ به یک کلبه پناه میبرد
هدفش از انجام چنین کاری تفکر عمیق پیرامون مسائل بغرنجی بود که فراروی مایکروسافت قرار داشتند. شاید دقیقا همین کار را در مقرّ مرکزی شرکت هم میتوانست انجام دهد اما با پناه بردن به یک کلبه، تمام حواسپرتکنها را منحرف میکرد و برای تمرکز کردن خود را در موقعیت بهتری قرار میداد.
درست مطابق آنچه جی کی رولینگ نویسندۀ مجموعه داستانهای هری پاتر هنگامی که به هتلی پنج ستاره در ادینبورگ رفت تا آخرین جلد از آن مجموعه را تمام کند، بر زبان راند:
«اگر تغییری بنیادین در فضای معمول کاری خود ایجاد کنید، انگیزه و فرصتهای خود را برای درگیر شدن در کار عمیق افزایش دادهاید.»
™@bazaryabimodern1987
👈 تبدیل رهگذر به مشتری
@bazaryabimodern1987
✍ برای تبدیل رهگذران به مشتری راههای زیر پیشنهاد میشود:
🔹 مشتریان را خوشحال کنید.
🔹 سرویس رایگان ارائه بدهید.
🔹 ارتباط طولانی مدت برقرار کنید.
🔹 سوال بپرسید.
🔹 چند جور قیمت بدهید.
🔹 اندکی مهلت بدهید.
🔹 ریسک خرید را کاهش دهید.
🔹 اعتمادسازی کنید.
🔹 اطلاعات رایگان بدهید.
@bazaryabimodern1987
👈 راهکارهای پیروزمندانه در بازاریابی از نظر فیلیپ کاتلر:
@bazaryabimodern1987
۱ - پیروزی در سایه کیفیت
۲ - پیروزی در سایه خدمات بهتر
۳ - پیروزی در سایه قیمتهای پایین
۴ - پیروزی در سایه داشتن سهم بزرگی از بازار
۵ - پیروزی در سایه متناسب و همخوان شدن
۶ - پیروزی در سایه بهسازی پیوسته محصولات و خدمات
۷ - پیروزی در سایه نوآوری
۸ - پیروزی در سایه ورودبه بازارهای پر رشد
۹ - پیروزی در سایه فراتر رفتن از انتظار مشتری
@bazaryabimodern1987
👈 از تبلیغات نترسید!
@bazaryabimodern1987
✍ از این بترسید که دیده نشوید و رفته رفته فراموش شوید همه چیز تبلیغات نیست ولی بدون تبلیغات دیده نخواهید شد.
🔹 به مرور زمان کسانی که عملا در مقابل شما حرفی برای گفتن ندارند، جای شما را خواهند گرفت.
🔹 تبلیغات اگر هدفمند و هوشمند انجام شود، هزینه نیست بلکه نوعی سرمایه گذاری است.
🔹 هنری فورد می گوید:
وقتی برای صرفه جویی در پول، تبلیغات را متوقف کنید مانند این میماند که برای صرفه جویی در وقت و زمان، ساعت تان را از کار بیاندازید.
🔹 از تبلیغات غافل نشوید.
@bazaryabimodern1987
👈 ۳ راه برای خلق عناوین و جملات پر منفعت و مزیتی محصولات:
@bazaryabimodern1987
۱ - احساسیاش کنید!
چرا مردم به چیزی که میگویید باید اهمیت دهند؟
▫️توجهشان را با چیزی که به آنها مربوط است بدست آورید.
▪️احساسات ایده را می فروشد، نه واقعیت.
▪️ایده شما برای مشتری چه کاری میکند؟
▫️از این که از احساسات استفاده کنید نترسید، اغلب انگیزه خرید احساسی بسیار بیشتر از انگیزه خرید منطقی است.
▫️کاربرد کلماتی که به احساسات مربوط میشوند، مانند “مجانی”، “باورنکردنی” و “عظیم” را امتحان کنید.
۲ - کوتاهش کنید!
واقعا کوتاه! یعنی بیشتر از ۱۰ یا ۲۰ کلمه نباشد، (کمتر بهتر است).
▫️یادتان باشد,وقت زیادی ندارید، اگر جمله گزارشی شما طولانی است، مردم از آن عبور خواهند کرد، قبل از این که بخواهند ادامه اش را بخوانند یا بشنوند.
▫️از استفاده کمتر از کلمات نترسید و از این که تمام جزییات محصولتان شاملش نشود؛ بسیار بهتر است که ۳ تا از ویژگی های برترش به خوبی شناخته شود تا همه ویژگی هایش به صورت گذرا خوانده شود.
۳ - از اعداد استفاده کنید!
اعداد اختصاصی بودن را القا میکنند.
▫️اطرافتان را نگاه کنید، عنوانهایی با اعداد بر جهانمان حکمفرماست.
▪️محصولات معتبر برای ورزشکاران حرفهای
▪️سریع ترین مرکز فروش کتاب
▪️محصولی برای افزایش ۵۰% حجم اتاقتان
▫️هر جملهای را که میسازید توسط اطرافیانتان تست کنید.
▪️تحقیق کنید کدامشان بیشترین تاثیر را در فروش دارند؟
▪️بازخورد بگیرید و هرکدام بهتر بود آنرا انتخاب کنید.
@bazaryabimodern1987
💢چرا به مشتریانمان گوش نمیدهیم؟
@bazaryabimodern1987
👈گوش دادن و شنیدن دو عمل کاملاً متفاوتاند. شنیدن یک عمل فیزیکی و ناخودآگاه است، اما گوش دادن یک عمل ذهنی و خودآگاه است
👈هنگام شنیدن، گوشهای ما امواج صوتی محیطی که در آن قرار داریم را به صورت خودکار جذب میکنند و به مغزمان میفرستند ولی در اکثر مواقع مغزمان هیچ واکنشی به امواج دریافتی نشان نمیدهد
👈پس نمیتوانیم بگوییم چون گوش و مغزمان توانایی شنیدن دارند، در حال گوش دادن هستیم
👈به همین دلیل است که یکی از شکایتهای رایج بین مشتریان این است که فروشندگان اصلاً به حرفشان گوش نمیدهند و فقط حرفشان را میشنوند
👈اما چرا فروشندگان به حرفهای مشتریان گوش نمیدهند و فقط آن را میشنوند؟ در پاسخ میتوانیم بگوییم:
1️⃣فروشنده هیچ اهمیتی به مشتری نمیدهد و در نتیجه حرفهای او را بیارزش میشمارد
2️⃣فروشنده یک فرد خودخواه است و فقط به نظرات و ایدههای خودش اهمیت میدهد
3️⃣گوش دادن مستلزم تمرکز ذهنی است که متاسفانه اکثر فروشندگان فاقد چنین تمرکزی هستند در نتیجه فقط ادای گوش دادن را در میآورند
4️⃣فروشنده نمیداند که چگونه باید به حرفهای مشتری گوش بدهد
5️⃣فروشنده به دلیل شخصیت سلطهجویی که دارد، فقط میخواهد خودش حرف بزند، نه دیگران
6️⃣فروشنده صرفاً به جملاتی که مشتری میگوید، گوش میدهد و به زبان بدن مشتری اهمیتی نمیدهد
7️⃣فروشنده تصور میکند اطلاعات و دانش بیشتری دربارۀ موضوع مورد بحث دارد و در نتیجه حرفهای مشتری را خستهکننده میداند
8️⃣فروشنده تصور میکند حرفهای این مشتری هم شبیه حرفهای بقیه مشتریان است و در نتیجه همۀ حرفهای مشتری را از قبل میداند
9️⃣فروشنده به جای آن که به حرفهای مشتری گوش کند، در حال آماده کردن پاسخ به او است
👈برای همین، اگر میخواهیم به یک فروشندۀ موفق تبدیل شویم، باید این قبیل رفتارها را کنار بگذاریم و به جای آن بدون در نظر گرفتن سن، جنسیت، سطح تحصیلات، تجربه و سایر ویژگیهای مشتری، با اعماق وجودمان به حرفهای زبان و بدن مشتری گوش بدهیم
@bazaryabimodern1987
🔴▪️برای داشتن فن بیان حرفه ای چه بگوییم؟ چه نگوییم؟
@bazaryabimodern1987
⭕️داشتن فن بیان حرفه ای برای یک کارآفرین مهارت خیلی مهمی است! با فن بیان قوی ، تاثیرگذار و کاریزماتیک باشیم.
1️⃣اگر در اداره باهمکارمان صحبت میکنیم
نگوییم «گزارش رو برام بفرست»، بگوییم «امکانش هست گزارش رو برام بفرستی»
2️⃣اگر نیاز داریم که چند دقیقه تنها باشیم،
به اطرافیان نگوییم « تنهام بذار» بگوییم« میتونم چند دقیقه تنها باشم؟»
3️⃣اگر خواستیم اشتباه کسی را به او یادآور شویم، نگوییم «تو اشتباه میکنی» بگوییم « به نظر میاد اشتباهی پیش اومده»
4️⃣ اگر از کسی درخواست شماره داریم
نگوییم «شمارتو بهم بده » بگوییم « امکانش هست شمارتو داشته باشم»
@bazaryabimodern1987
💢تبلیغات بازی
@bazaryabimodern1987
👈تبلیغات بازی (Advergaming)، یک بازی کامپیوتری، موبایلی یا اینترنتی است که توسط یک برند مشخص طراحی و عرضه شده یا در آن، از محصولات یک برند مشخص استفاده شده است
👈برای مثال، بازی کامپیوتری پپسی مَن، یکی از نخستین تبلیغات بازیهای جهان بود که توسط پپسی طراحی و به بازار عرضه شد و تاثیر بهسزایی روی افزایش شهرت و محبوبیت برند پپسی گذاشت
👈یا به عنوان مثالی دیگر، شرکت فولکس واگن برای تبلیغ خودروی Polo خود تبلیغات بازی مشهوری به نام Polowers را طراحی و به بازار عرضه کرد
👈تبلیغات بازیها وقتی موثرترند که مشتریان هدفمان نوجوانان یا جوانان باشند. در این صورت میتوانیم با یک تبلیغات بازی خوب، تعامل میان برند و مشتریان هدف را افزایش بدهیم
@bazaryabimodern1987
💢3 گام برای تغییر احساس دیگران
@bazaryabimodern1987
👈گاهی اوقات لازم است برای متقاعد کردن دیگران، احساسات آنها را تغییر بدهید. برای این کار میتوانید از روش سه مرحلهای تغییر احساس کمک بگیرید:
1️⃣در اولین قدم، به مخاطبتان بگویید که احساسات و نظرات او را درک میکنید. با این کار، مخاطبتان احساس نزدیکی بیشتری به شما پیدا میکند و حاضر میشود به گفتهها و استدلالهای شما گوش کند
2️⃣در گام دوم، برای مخاطب در مورد کسی صحبت کنید که در گذشته، نظر یا احساسی مشابه او داشته است. وقتی تعریف میکنید که در گذشته افرادی بودهاند که افکار و احساسات مشابهی داشتهاند، مخاطب متوجه میشود که تنها نیست و افراد دیگری نیز وجود دارند که شرایطی مشابه او دارند. بعلاوه، با مطرح کردن فرد دیگری، پیکان بحث را از روی مخاطبتان برمیدارید و به سمت یک فرد دیگر نشانه میگیرید
3️⃣وقتی مخاطب کاملا با فرد مدنظرتان که احساسات مشابهی دارد، احساس نزدیکی و تشابه کرد، در سومین گام برایش شرح بدهید که چگونه و چرا آن فرد نظرش را تغییر داد
👈برای مثال، به این گفتگو بین فروشنده لوازم ورزشی به یک خانم باردار دقت کنید:
1️⃣گام اول: من وضعیت شما را به خوبی درک میکنم و متوجهام که در چه شرایط سختی قرار دارید
2️⃣گام دوم: چند روز پیش یک خانم باردار دیگری به ما مراجعه کرده بود و درست مثل شما فکر میکرد که ورزش کردن در زمان بارداری، کار بسیار سختی است
3️⃣گام سوم: اما وقتی با این دستگاهی که به شما پیشنهاد میکنم، کمی ورزش کرد، متوجه شد که اتفاقا ورزش کردن در زمان بارداری چندان هم سخت نیست، اگر دستگاه درستی را انتخاب کنید
@bazaryabimodern1987
💢2 رویکرد به برنامهریزی بازاریابی
@bazaryabimodern1987
👈برنامهریزی بازاریابی، مهمترین نوع برنامهریزی در هر کسب و کاری به حساب میآید، چون قرار است رابطه شما با مشتریان، بازار، شبکههای توزیع، شرکای بازاریابی و رقبایتان را تنظیم کند
👈بر همین اساس، برنامهریزی بازاریابی، مهارتی است که آینده کسب و کارتان به آن بستگی دارد و اگر در این مهارت خبره شوید، یک کسب و کار موفق خواهید داشت، ولی اگر این وظیفه را شوخی بگیرید، قطعا به مشکل میخورید
👈اصولا شرکتها هنگامی که میخواهند برنامهریزی بازاریابی انجام بدهند، یکی از این دو رویکرد را انتخاب میکنند:
1️⃣رویکرد درون-بیرون (inside-out perspective)
👈در این رویکرد، شرکت ابتدا منابع، امکانات، ظرفیتها، تواناییها و غیره خودش را بررسی میکند و سپس برنامهریزی بازاریابی را انجام میدهد
👈برای مثال، شرکت در بررسیهایش متوجه میشود که کارخانهاش با 80 درصد ظرفیت کار میکند و در نتیجه، تصمیم میگیرد که برنامه بازاریابیاش را روی افزایش فروش محصول کنونیاش متمرکز کند
2️⃣رویکرد بیرون-درون (outside-in perspective)
👈در این رویکرد، شرکت کاری به ظرفیتها، تواناییها و وضعیت داخلیاش ندارد، بلکه به این موضوع فکر میکند که بازار و مشتریان به چه چیزی نیاز دارند؟
👈در مرحله بعد، شرکت تلاش میکند ظرفیتها، تواناییها، منابع و امکانات داخلی برای عرضه آن محصول را فراهم کند
👈ناگفته پیداست که رویکرد بیرون-درون، بهترین رویکرد در برنامهریزی بازاریابی است چون به شما کمک میکند بر اساس شرایط بازار حرکت کنید و در نتیجه، هیچ وقت از بازارتان عقب نمیمانید
👈اما اگر بیش از حد روی رویکرد درون-بیرون تمرکز کنید، بعد از مدت کوتاهی از بازار و نیازهای مشتریانتان عقب میمانید و در نهایت از بازار حذف میشوید
@bazaryabimodern1987
🔴▪️برای فروش بیشتر از مشتری بپرسید.
@bazaryabimodern1987
🔸به دیدن نحوه استفاده از محصول خود بروید.
🔸پرسش هایی درباره معایب و مزایای آن بپرسید.
🔸بپرسید چه چیزی را بیشتر دوست دارند.
🔸بپرسید چه چیزی را کمتر دوست دارند.
🔸بپرسید چه چیز را باید تغییر دهند و چگونه باید تغییر دهند.
🔸درباره خدمات پس از فروشی که دریافت کرده اید، بپرسید.
🔸اقدامات انجام شده به وسیله هر فرد مرتبط را مشاهده کنید.
🔸بپرسید که آیا دوباره همان را می خرند؟
🔸بپرسید که آیا آن را به واحد تجرای دیگری پیشنهاد میدهند؟
🔸تمام چیزهایی را که می گویند ثبت و ضبط کنید.
🔸دیدن محصول در عمل و پرسش درباره ان دیدگاه جدیدی از نحوه فروش آن ارائه می دهد.
✅ اگر این مرحله را انجام دهید، نه تنها فرصتی برای یادگیری، بلکه فرصتی برای فروش نیز مهیا می شود.
@bazaryabimodern1987
💢نظرات و کامنتهای آنلاین را جدی بگیرید
@bazaryabimodern1987
👈با افزایش نفرت مشتریان از تبلیغات کلاسیک، استقبال آنها از «نظرات و کامنتهای دیگران» که در فضای مجازی، فروشگاههای اینترنتی و اپلیکیشنهای موبایلی منتشر میکنند، افزایش یافته است
👈طبق تحقیقات ما، 84 درصد مردم به نظرات و کامنتهای دیگران در فضاهای آنلاین اعتماد دارند و 89 درصد مردم قبل از تصمیمگیری نهایی، این نظرات و کامنتها را میخوانند
👈به همین دلیل، اگر میخواهید وفاداری مشتریانتان را افزایش بدهید، به هیچ وجه نباید قدرت «نظرات و کامنتهای آنلاین» را نادیده بگیرید
👈تحقیقات ما از شرکتهای کوچک و متوسطی که بیش از 10 سال عمر کردهاند نیز نشان میدهد که 90 درصد آنها، به «نظرات و کامنتهای آنلاین» اهمیت میدهند و آنها را کاملا جدی میگیرند
👈با این حال، بسیاری از شرکتها از «نظرات و کامنتهای آنلاین» فراریاند، چون تصور میکنند اگر وارد این فضا بشوند، در کنار لذت بردن از نظرات مثبت، باید پاسخگوی نظرات منفی هم باشند
👈اما کارآفرینان و مدیران موفق معتقدند نظرات و کامنتهای منفی مشتریان، بهترین فرصت هم برای تعامل بیشتر با مشتریان و هم برای یافتن معایب محصول و خدمات شرکت است
👈در حقیقت، کارآفرینان و مدیران موفق عمیقا باور دارند که نظرات و کامنتهای منفی و انتقادی، بهترین منبع اطلاعاتی برای یافتن ایدههای جدید جهت بهبود یک کسب و کار و محصول به حساب میآیند
👈از سوی دیگر، یادتان باشد وقتی به نظرات و کامنتهای منفی، به صورت مودبانه، به موقع و منطقی پاسخ میدهید، به مرور اعتبار برندتان را افزایش میدهید
👈در مقابل، اگر این قبیل نظرات و کامنتها را نادیده بگیرید و پاسخ ندهید، یا پاسخی بیادبانه و غیرمنطقی به آنها بدهید، اعتبار برندتان به شدت خدشهدار میشود
👈پس به شما توصیه میکنم مدیریت نظرات و کامنتهای آنلاین را بسیار بسیار جدی بگیرید و حتما یک تیم مستقل برای این کار آماده کنید
👈از این تیم بخواهید، ضمن پاسخگویی به تمام نظرات و کامنتهای مثبت و منفی، اطلاعاتی که در دل این نظرات و کامنتها نهفته است را برای شما استخراج کنند
👈مثلا اگر میبینند نظرات منفی درباره بدقولی شرکت در تحویل سفارشات در حال افزایش است، حتما خیلی سریع موضوع را به شما اطلاع بدهند تا بتوانید قبل از آن که این مشکل به یک بحران تبدیل شود، فکری به حال آن بکنید
@bazaryabimodern1987
🔴▪️دلیل هفت مشکل رایج مدیران چیست؟
@bazaryabimodern1987
1⃣کارمند خوب پیدا نمیشود: مشکل از آنجاست که مهارت کافی در استخدام نداریم. استخدام دیگران دشوار است ولی امکانپذیر است.
2⃣هیچکس کار را مثل خود آدم انجام نمیدهد: باید در «واگذاری کارها» مهارت بیشتری کسب کنیم تا کارمندان کار را به خوبی انجام دهند.
3⃣اگر من نباشم کارمندان کار نمیکنند: اگر رهبر خوبی باشیم و به کارمندان انگیزه بدهیم کارها به خوبی انجام خواهند شد.
4⃣اگر به کارمندان آزادی و اختیار میدهیم سوءاستفاده میکنند: مشکل آنجاست که سیستمی مبتنی بر معیارهای عددی برای سنجش عملکرد کارکنان نداریم.
5⃣آنقدر سرم شلوغ است که فرصت ندارم: مدیریت زمان ضعیفی داریم.
6⃣شرایط اقتصادی خوب نیست و نمیتوان کاری کرد: به اندازه کافی بر بازاریابی تمرکز نکردهایم. با شنیدن کلمه بازاریابی بلافاصله به فکر بیلبورد و تبلیغات چند میلیونی نیفتید. راههای ارزانی وجود دارد که میتواند مشتریان زیادی ایجاد کند.
7⃣رقیبان نمیگذارند فروش خوبی داشته باشیم: مشکل آنجاست که استراتژی مناسبی ندارید. آنقدر در کارهای روزانه غرق شدهاید که دیدگاه بلندمدت را از دست دادهاید.
@bazaryabimodern1987
💢بهترین ایده برای زمانی که همه مثل هم هستند
@bazaryabimodern1987
👈شما هم قطعا این صحبتها را بارها و بارها شنیدهاید: در بازاری که در آن هستیم، کالاهای شرکتهای مختلف یکسان است؛ مشتریان فقط به قیمت توجه میکنند؛ و هر نوآوری که در محصول یا خدمتمان ایجاد میکنیم، خیلی سریع توسط رقبا کپی میشود
👈در چنین شرایطی، فقط و فقط میتوانید با کمک یک برند قوی، خودتان را از رقبایتان متمایز کنید. یک برند به سه شیوه زیر تقویت و متمایز میشود:
1️⃣تمایز از طریق ویژگیهای فیزیکی و ظاهری
👈در این نوع تمایز، تلاش میکنیم ویژگیهای فنی و ظاهری محصولمان را تغییر بدهیم. برای مثال، برند کراکس را در نظر بگیرید که یکی از مشهورترین و محبوبترین برندهای در دنیاست. این برند با تغییر ظاهر صندلها و دمپاییهایی که عرضه میکند، توانسته به جایگاه فعلیاش برسد
👈یا به عنوان مثالی دیگر، ژیلت با کمک عرضه ریشتراشی که ظاهری متفاوت از ریشتراشهای رایج در بازار داشت، به جایگاه فعلیاش رسیده و رهبر بازار بزرگ ریشتراش در دنیا شده است
👈یا آکوآفینا، برندی که متعلق به کوکاکولاست، توانسته با افزودن ویژگیهای جدید به آب، مثل افزودن ویتامین به آن، خودش را از رقبا متمایز کند
2️⃣تمایز از طریق خدمات
👈در این روش، تلاش میکنیم برندمان را با خدمات قبل از فروش، حین فروش و پس از فروش از رقبایش متمایز کنیم
👈برای مثال، برند آکمه که معروفترین برند آجرهای ساختمانی در دنیاست را در نظر بگیرید. این برند صرفا با یک خدمت خاص توانسته خودش را از رقبا متمایز کند: تضمین این که آجرهای ما چون از خاک غنیشده ساخته شدهاند، تحت هیچ شرایطی نمیشکنند
👈یا برند ایسوزو که از معروفترین تولیدکنندگان کامیون و کامیونت در دنیاست، برای متمایز شدن از رقبا، میزان ضمانت محصولاتش را به 10 سال افزایش داده است
👈یا فروشگاه آستین، عرضهکننده انواع بازیهای آنلاین را در نظر بگیرید که برای تمایز از رقبایش، ایده «بیایید دور هم بازی کنیم» را اجرا کرده است. در نتیجه، مشتریان این برند با این که میتوانند بازی مدنظرشان را به صورت آنلاین بخرند، اما ترجیح میدهند در شعبههای شرکت دور هم جمع شوند و از یک بازی گروهی لذت ببرند
3️⃣تمایز نمادین
👈در این شیوه، تلاش میکنیم روی ذهنیت مشتریان از برندمان تمرکز کنیم و تصویر و وجههای خاص از برندمان را در ذهن آنها به وجود بیاوریم
👈برای مثال، کوکاکولا و پپسی را در نظر بگیرید که توانستهاند در بازاری که محصول آن بسیار ساده است، از بقیه متمایز شوند. کوکاکولا برای تمایز از رقبایش، این موضوع را در ذهن مشتریان جا انداخته است: اگر میخواهید مثل آمریکاییها زندگی کنید، باید کوکاکولا بنوشید
👈در مقابل، پپسی هم این موضوع را در ذهن مشتریان حک کرده است: اگر میخواهید جوان و یاغی بودنتان را به رخ بکشید و نشان بدهید که از بقیه فرق دارید، پپسی بنوشید
@bazaryabimodern1987
💢مدیر اجرایی مشتری
@bazaryabimodern1987
👈یکی از مشخصات شرکتهای مدرن، داشتن واحدی به نام واحد مشتری در ساختار سا زمانیشان است. در واحد مشتری، مشاغل گوناگونی مثل مدیر اجرایی مشتری (Account Executive) وجود دارد
👈مدیر اجرایی مشتری، طبق تعریف سولومون، وظیفه رسیدگی به تعاملات روزمره بین شرکت و مشتریان، به خصوص مشتریان اصلی را برعهده دارد و برای این منظور باید این سه وظیفه را به خوبی انجام بدهد:
1️⃣ارتقاء کیفیت، سرعت، دقت و راحتی فرایندهای کاری شرکت که یک سر آنها به مشتری ختم میشود
2️⃣نظارت مستمر بر اجرای تعهدات شرکت نسبت به مشتری به گونهای که تمام تعهدات به مشتری، در زمان مقرر انجام شود
3️⃣نظارت مستمر بر میزان رضایت و شکایات احتمالی مشتری و پیگیری حل مشکلات احتمالی به گونهای که مشتری مجبور نشود برای حل مشکلاتش با بخشهای مختلف شرکت تماس بگیرد
@bazaryabimodern1987
👈 تقسیم بندی مشتریان
@bazaryabimodern1987
🔹 کاملا راضی و وفادار😊
این دسته به برند ما وفادار هستند و از محصولاتمان خرید میکنند.
🔹 بی تفاوت 😐
در صورت پیشنهاد بهتر یا نارضایتی کوچک، یا حتی تخفیف، برند و کالای ما را رها میکنند و سراغ رقبا میروند.
🔹 ناراضی 😔
ناراضی هستند، دیگر سراغ برند ما نمیآیند و ممکن است تبلیغات منفی هم درباره برند ما انجام بدهند.
🔹 گروگان 🤐
افرادی که در اوج نارضایتی از محصول ما به سر میبرند، مجبورند از ما خرید کنند و چاره دیگری هم ندارند و به خاطر همین تعارض هم تا میتوانند از برند بد میگویند و تبلیغات منفی میکنند.
🔹 مبلغ 😏
از ما خرید نمیکنند اما تبلیغ ما را میکنند، معمولا هم افرادی هستند که به برند ما علاقمند هستند ، اما توانایی خرید خدمت یا کالای ما را ندارند.
@bazaryabimodern1987
👈 چطور در اولین دیدار مشتریها را تحت تأثیر قرار دهیم؟
@bazaryabimodern1987
✍️ میگویند برخورد اول، به ویژه در اوّلین ملاقاتتان با یک مشتری جدید، مهمترین تأثیری است که بر مخاطب میگذارید.
🔹 مردم، نظراتشان را بر اساس انواع اشارات ناگفته شکل میدهند.
🔹 پس مشاوران مالی باید هنگام ملاقات مشتری جدید از ابتدا به بهترین شکل ممکن ظاهر شوند.
🔹 در اینجا به چند نکته اشاره میکنیم که به شما کمک میکنند که بتوانید در اولین دیدار مشتریها را تحت تأثیر قرار دهید و شروع خوبی داشته باشید.
🔹 همچنین با کمک آنها میتوانید شانس دستیابی به توافق و شروع یک رابطهی تجاری موفق را افزایش دهید.
۱ - آماده باشید و به موقع حاضر شوید.
مشتریها به شما مراجعه میکنند چون به کمک شما احتیاج دارند.
▫️آنها معمولا توسط یک دوست یا بنگاه تجاری دیگری به شما معرفی شدهاند و احساس میکنند که شما میتوانید نیاز آنها را در زمینهی خاصی برطرف کنید.
▫️پس یکی از بهترین راههای اثبات لیاقتتان به مشتری، آمادگی داشتن است.
▫️باید از اوّلین تماس تلفنی یا تبادل ایمیل بفهمید که مشتری چه نوع اطلاعات یا خدماتی را میپسندد تا بعدا در زمان ملاقات، حرفی برای گفتن درمورد موضوع داشته باشید.
▫️همچنین باید قبل از ملاقات با مشتری بالقوه، رزومهی او را بررسی کنید و تا جایی که میتوانید اطلاعاتی دربارهی موقعیتهای شغلی که داشته است و افتخاراتی که کسب کرده به دست آورید.
▫️همچنین آمادهی پاسخ دادن به سؤالات او دربارهی کارنامهی خودتان باشید.
▫️علاوه بر اینها، به موقع حاضر شدن سر قرار از واجبات است، به موقع حاضر شدن سر قرار، نشان میدهد که شما فردی دقیق هستید و کار و مشتریهایتان را جدی میگیرید.
▫️وقتشناسی میتواند معرّف خوبی برای شخصیت شما باشد، پس اگر وقتشناسی یکی از نقاط قوت شما نیست، سعی کنید آن را تقویت کنید.
۲ - خودتان و دفتر کارتان را شیک و تمیز نگه دارید.
یکی از نشانههای حرفهای بودن داشتن یک دفتر کار مرتب است.
▫️پس اگر مشتری را در دفترتان ملاقات میکنید، حتما دفتر کارتان را تمیز و مرتب نگه دارید.
▫️مشتری شما نباید به یک دفتر شلخته و نامرتب وارد شود.
▫️پروندههایتان را جمع کنید، میز کارتان را مرتب کنید و وسایل اتاق را طوری بچینید که مشتری فورا احساس کند شما وقت و فضای کافی برای او دارید.
▫️اگر اتاقتان مثل میدان جنگ است یا حتی فقط کمی نامرتب است، مشتری را در اتاق کنفرانس یا سالن اجتماعات ملاقات کنید.
▫️در طول جلسه وسایل ارتباطی را در حالت سکوت یا لرزش قرار دهید تا سیل پیامها حواستان را از مشتری و جلسهای که در آن حضور دارید، پرت نکند.
▫️مشتریهای جدید انتظار دارند که همهی تمرکز شما متوجه آنها باشد.
▫️همچنین باید حرفهای لباس بپوشید.
برای مشتریای که قرار است پسانداز زندگیاش را به شما بسپارد، مهم است که ظاهرتان خیالش را راحت کند که پولش را دست آدم درستی میدهد.
▪️اینطور تصور کنید که مشتریای که اولین بار برای ملاقات نزد شما میآید، در واقع میخواهد برای شغل مدیریت پساندازهای زندگیاش، با شما مصاحبه کند.
▪️پس طوری لباس بپوشید که باعث شود در این مصاحبه قبول شوید.
▪️حتی اگر مشتری را در تعطیلات آخر هفته ملاقات میکنید، پوشیدن لباس غیر رسمی و ظاهر غیر حرفهای داشتن، تأثیر خوبی نمیگذارد.
۳ - همه چیز به برخوردتان بستگی دارد.
یک برخورد خوب میتواند تأثیر زیادی داشته باشد.
▫️در اوّلین برخورد با مشتری لبخند بزنید تا به او بفهمانید که از ملاقات با او خوشحال هستید و چشمانداز همکاری با او برایتان جذاب است.
▫️ارتباط چشمی مناسب برقرار کنید، محکم دست بدهید و وقتی مشتری با شما صحبت میکند با دقت به او گوش دهید.
▫️همچنین باید خود را شخصیتی آرام و متمرکز نشان دهید، مردم میخواهند مطمئن شوند که چالش را میپذیرید و تحت فشار هم عملکرد خوبی خواهید داشت.
▫️مشتری باید از رفتار شما بفهمد که از کارتان لذت میبرید و از کمک به مردم برای رسیدن به انتظاراتِ مالیشان راضی هستید.
▫️شما هم باید به اندازهی آنها مشتاق موفقیت باشید.
▫️علاوه بر اینها، مشاوران و برنامهریزان مالی باید آنقدر واضح و ساده صحبت کنند که مشتری کاملا منظورشان را درک کند.
▫️اگر خیلی اصطلاحات تخصصی به کار ببرید، احتمالا مشتری را از دست بدهید.
▫️اگر متوجه صحبتهای شما نشوند، علاقهشان را از دست میدهند.
▫️حتما در مورد حوزههایی از آیندهی مشتری که احساسات او را برمیانگیزد صحبت کنید، مانند پسانداز برای آیندهی فرزندان، بازنشستگی بدون دردسر و باقی گذاشتن میراثی باارزش از خود.
▫️موقع صحبت در مورد این موضوعات سعی کنید، نگاهی از بالا به پایین به مشتری نداشته باشید.
▫️اینکه آنها به یک مشاور مالی مراجعه کردهاند نشان میدهد که هوش و حواس جمعی دارند و شما با صحبت با آنها باید باعث تحریک این هوش و ذکاوت شوید.
۴ - در مورد دستمزد بدون تعارف، صحبت کنید.
این بخش از مکالمه میتواند ناخوشایند باشد، اما اگر از مقدمات درست به آن برسید، کارتان سادهتر میشود.
▫️مشتریها به دنبال پاسخهای صادقانه هستند، نه پاسخهای گیجکننده و مبهم.
▫️اگر فقط میزان مشخصی دستمزد دریافت میکنید، همین را به آنها بگویید.
▫️اگر قرار است به خاطر فروختن کالای خاصی میزانی از سود هم دریافت کنید، آن را هم بگویید.
▫️همچنین باید کشف کنید، مشتریتان به دنبال چه نوعی از سرمایهگذاری هستند.
▫️از آنها بپرسید که بیشتر محافظه کارند یا ریسکپذیر؟ بعد در مورد روشی که معمولا برای این قبیل مشتریها به کار میبرید، با آنها صحبت کنید.
حتما در پایان ملاقات سؤالات و موضوعاتی که برای مشتری مهم بودهاند را مرور کنید.
▫️با این کار آنها میفهمند که شما متوجه نیازهای آنها هستید و نگرانیهایشان را جدی میگیرید.
▫️فراموش نکنید که از مشتری به خاطر وقتی که گذاشته است، تشکر کنید و به او اطمینان دهید که برای پرسیدن سؤال یا در میان گذاشتن نگرانیهایی که بعدا ممکن است پیش بیاید میتواند با شما تماس بگیرد.
🔹 سخن آخر
وقتی یک مشتری جدید را ملاقات میکنید، قطعا نمیخواهید اولین دیدار به آخرین دیدار تبدیل شود.
▫️بنابراین، هنگام ملاقات کمی بیشتر برای آماده شدن وقت بگذارید، مرتب و دقیق باشید و به مشتریهای بالقوه، نشان دهید که همهی تلاشتان را میکنید و به رفاه مالی آنها در آینده، اهمیت میدهید.
@bazaryabimodern1987
🔴▪️ترفندهاى جذب مشترى
@bazaryabimodern1987
1️⃣برای جذب مشتری جدید هیچ گاه از مشتری قدیمی غافل نشوید. اگر چه جذب مشتری جدید کاری جذاب است ولی اگر مشتری قدیمی چنین بپندارد که اهمیت خود را از دست داده است از شما دور خواهد شد.
2️⃣پس از بروز مساله (از نظر ارتباط با مشتری) هر چه سریع تر آن را حل کنید.
3️⃣همیشه حالت برد برد را با مشتری به وجود بیاورید.
4️⃣همیشه حق با مشتری نیست ولی مساله مهم تفهیم این موضوع به مشتری است.
5️⃣مشتری خواستار لذت است نه تامین رضایت.
6️⃣فراموش نکنیدکه مشتری حق انتخاب دارد.
7️⃣برای پی بردن به خواست مشتری به حرفهای او گوش فرا دهید.
8️⃣درباره خدمات دیدگاه مثبت داشته باشید.
9️⃣خود را به جای مشتری بگذارید تا احساسات او را درک کنید.
@bazaryabimodern1987
💢اجازه ندهید حواس مشتری پرت شود
@bazaryabimodern1987
👈پس از آگاهی از نیاز مشتری به محصول و کسب موافقت وی برای شنیدن توضیحات بیشتر، باید محصولتان را به او معرفی کنید
👈این کار، خودش یک هنر است که در آن باید به این سوال مهم پاسخ بدهید: برای معرفی محصول، بهتر است از کدام مشخصات و ویژگیهای آن شروع کنم؟
👈برای پاسخ دادن به سوال فوق، باید به یک سوال مهم دیگر پاسخ بدهید: کدام یک از مشخصات و ویژگیهای محصول، در نظر مشتری یک نقطه مثبت است و به عنوان مزیت و منفعت اصلی محصول تلقی میشود؟
👈در حقیقت، یادتان باشد که مشتری هیچ وقت به تمام ویژگیها، مشخصات و منافع محصولتان اهمیت نمیدهد، بلکه به آنهایی اهمیت میدهد که در راستای نیازش هستند
👈اگر به این اصل مهم دقت نکنید، پس از مدت بسیار کوتاهی، مشتری علاقهاش به محصولتان را از دست میدهد و دیگر به حرفهای شما گوش نمیکند
👈از همه بدتر این که تصور میکند محصول به دردش نمیخورد و شما میخواهید با توضیحات بیشتر و پیچیدهتر، سر او کلاه بگذارید
👈حتی اگر معرفی محصولتان را با تمرکز روی یک ویژگی، منفعت یا مزیت مهم برای مشتری هم آغاز کنید، باز هم یادتان باشد که دقت مشتری پس از 45 الی 60 ثانیه گوش دادن به شما، از دست میرود و حواس او پرت میشود
👈بنابراین، پس از هر 60 ثانیه باید با سوالاتی سعی کنید که حواس مشتری را جمع میکند. مثلا از او بپرسید: به نظرتان این طور نیست؟ این ویژگی چقدر برایتان مهم است؟
👈اگر این تکنیک را بهکار نگیرید، در طول مذاکره فروش با این چهار خطر مهم مواجه میشوید:
1️⃣خطر خوب منتقل نشدن موارد مهم و اساسی به مشتری و یا متوجه نشدن وی
2️⃣خطر وجود نگرانیهایی در مشتری و عدم بروز آنها در طول مذاکره توسط وی
3️⃣خطر از دست دادن موقعیتهایی برای افزایش علاقه مشتری به محصولتان
4️⃣خطر کم حوصله و خسته شدن مشتری
@bazaryabimodern1987
🔴▪️رفتار خود را تغییر دهید، لازم نیست احساسات خود را تغییر دهید.
@bazaryabimodern1987
⭕️این کاملا طبیعی است که نسبت به کسی، احساس ناراحتی یا نفرت داشته باشید. لااقل فعلا تلاش نکنید که آن احساس را تغییر دهید. در عوض بکوشید رفتار خود را تغییر دهید.
✅ به برخی از این کارها فکر کنید:
🔸شاید بتوانید در دفتر او توقفی کوتاه داشته و در کنار هم چای بنوشید.
🔸شاید بتوانید برای کارمند آن شخص، یک ایمیل بفرستید و از یکی از رفتارهای تحسین برانگیز او تشکر کنید.
🔸شاید بتوانید با رییس آن شخص صحبت کرده و از خوبیهای او بگویید.
🔸یک بار می توانید بدون هدف کاری و صرفا با هدف دیدار یکدیگر، او را به یک نهار یا شام دعوت کنید.
🔸فیلم یا کتابی که فکر میکنید موردعلاقه اش است را برایش ارسال کنید.
حتی میتوانید یک گام بیشتر در مسیر مسئولیت پذیری بردارید: دفعه بعد که با آن شخص صحبت میکنید، با او در مورد اینکه چطور می توان روابط موجود را بهتر کرد، صحبت کنید.
@bazaryabimodern1987
🔴 چگونه ایدههای خود را اثرگذارتر منتقل کنید
@bazaryabimodern1987
شما ایدههای خوبی دارید، اما مشکل فقط این است که احتمالا همکاران شما با آن ارتباط برقرار نمیکنند. چه کاری میتوانید انجام دهید تا افکار خود را به طور مؤثرتر منتقل کنید؟ نشریه هاروارد بیزنسریویو سه استراتژی ارائه کرده است تا اطمینان حاصل کنید از اینکه ایدههای شما با هر مخاطبی ارتباط برقرار میکند
افکار خود را به بخشهای کوچک تقسیمبندی کنید.
از خود بپرسید: "تنها ایدهای که میتوانم به مخاطبانم (همکار، مشتری، رئیس یا تیم) در جلسه بعدی خود ارائه کنم چیست؟" ممکن است مشتاق باشید چندین گزینه را همزمان ارائه کنید، اما در مقابل این وسوسه مقاومت کنید. بهترین ایده خود را انتخاب کنید و به دنبال یک برد کوچک و ساده باشید. این شما را به جلو میبرد و به شما کمک میکند شتاب بگیرید و برای خود اعتبار بسازید تا زمانی که آماده به اشتراک گذاشتن ایده بعدی ... و سپس ایده بعدی باشید.
مختصرسازی کنید.
به ۱۰ دقیقه یا کمتر فکر کنید. میتوان فرض کرد که حوصله مخاطبان شما محدود است. ارائه خود را به یک عنوان بزرگ و دو یا سه نکته پشتیبانی کننده کاهش دهید.
به یاد داشته باشید که خود شما موضوع بحث نیستید.
این ارائه ایدههای عالی برای پیشبرد علایق شما نیست، بلکه در مورد پیشرفت تیم است. منیت و جاهطلبی خود را کنار بگذارید، آنچه را که تیم نیاز دارد در نظر بگیرید و ایده خود را به گونهای ارائه کنید که مخاطب آن را درک کند.
@bazaryabimodern1987
🔴۱۰ نکتهی مفید برای بالا بردن مهارتهای ارتباطی :
@bazaryabimodern1987
🔸 یک شنوندهی واقعی باشید!
🔸 حس همدردی خود را تقویت کنید
🔸مختصر و مفید صحبت کنید
🔸 شنونده خود را بشناسید
🔸حواسپرتی را کنار بگذارید
🔸 سوال مطرح کنید
🔸 داستان تعریف کنید
🔸 داشتن آمادگی ذهنی برای شروع و مدیریت گفتگوی کوتاه
🔸پرهیز از بیان کلمات غیرضروری در مکالمات
🔸 به زبان بدن دقت کنید.
@bazaryabimodern1987
🔴▪️یک توصیه برای مذاکره
@bazaryabimodern1987
🔅"دیپاک مالهوترا " که از چهرههای شناخته شده مذاکره است یک توصیه کاربردی مطرح میکند:
به جای "چه" از "چرا" استفاده کنید.
🔺تمرکز روی "آنچه" طرف دیگر مذاکره تقاضا دارد میتواند کار را به بن بست برساند، به جای آن پرداختن به "چرایی" تقاضاهای وی می تواند کارسازتر باشد. با فهمیدن دلیل اصلی خواستهها میتوان بیشتر به موفقیت مذاکره امید داشت.
🔻برای مثال، وقتی طرف مقابل تقاضای زمان بیشتری میکند و شما تمایل به بستن سریعتر قرارداد دارید، با شناسایی دلیل این تاخیر(مثلا نبود منابع مالی و نه عدم تمایل به خرید) میتوانید امکان رسیدن به توافق را بیشتر کنید. گاهی به جای "چه میخواهی" استفاده از "چرا میخواهی" مناسبتر است.
@bazaryabimodern1987
💢چهار ریسک اصلی در یک کسب و کار
@bazaryabimodern1987
1️⃣ریسکهایی که باید آنها را بپذیرید
👈این ریسکها، مواردی هستند که اگر آنها را نپذیرید، کسب و کارتان نمیتواند رو به جلو حرکت کند و موفق شود
2️⃣ریسکهایی که به شما به عنوان رهبر ربطی ندارند
👈این ریسکها، مواردی هستند که پذیرش و مقابله با خطرات آنها، وظیفه یک مدیر یا واحد شرکتتان است و شما به عنوان رهبر نباید در آنها دخالت کنید. مثلا ریسک استخدام نیرو برای یک واحد، به عهده مدیر آن واحد است و رهبر سازمان در این قبیل ریسکها دخالت نمیکند
3️⃣ریسکهایی که میتوانید تحمل کنید
👈این قبیل ریسکها، خطر و هزینهشان کم است، ولی فایده زیادی برای شرکت دارند. مثلا ریسک انجام یک کمپین خلاقانه به صورت محدود، بسیار کمخطر و کمهزینه است، ولی دو فایده مهم دارد: کارمندان واحد بازاریابی تجربه کسب میکنند و اگر کمپین موفق از آب دربیاید، فروش را افزایش میدهد
4️⃣ریسکهایی که نباید بپذیرید
👈این دسته از ریسکها، خطرات و هزینههای سنگینی دارند، ولی فایده پذیرش آنها بسیار کم است. در نتیجه، یک رهبر عاقل به هیچ وجه این ریسکها را نمیپذیرد. برای مثال، عرضه یک محصول کاملا جدید به صورت گسترده، ریسک بزرگی است که به هیچ وجه نباید زیر بار پذیرش آن بروید
@bazaryabimodern1987
💢استراتژی عرضه محصول رایگان
@bazaryabimodern1987
👈امروزه، توزیع محصولات رایگان به یک فعالیت بازاریابی گسترده و فراگیر تبدیل شده است. به عنوان نمونه، شرکت اِستی لُودِر، یکی از بزرگترین تولیدکنندگان لوازم آرایشی در آمریکا، محصولات خود را به طور رایگان در اختیار هنرمندان و ورزشکاران معروف قرار میدهد
👈این شرکت همچنین، با برگزاری مسابقات مختلفی، سبد کاملی از محصولات گوناگوناش را به صورت رایگان به برندگان اهدا میکند
👈شرکت های دیگری نظیر ژیلت و هِولت-پاکارد نیز قیمت محصولات اصلیشان را بسیار پایین تعیین میکنند و در عوض از فروش قطعات جانبی (مثل تیغهای یدکی یا جوهرهای یدکی) سود خوبی به دست میآورند
👈حتی شرکتهای خدماتی مثل شرکتهای هواپیمایی هم از این استراتژی استفاده میکنند. به عنوان مثال، شرکت هواپیمایی رایان اِیر، که در اروپا فعالیت میکند، توانست با استفاده از این استراتژی، سود سرشاری را به دست آورد
👈راز موفقیت رایان اِیر این بود که موسس شرکت، مایکل اُلِری، به صنعت حمل و نقل هوایی، مثل صنعت خردهفروشی مینگریست و معتقد بود که شرکتهای هواپیمایی باید پول هر خدمتی که در طول پرواز ارایه میکنند را از مشتری بگیرند، به جز صندلیای که در اختیار وی قرار میدهند
👈بر همین اساس است که در هر پرواز، یک چهارم تا یک سوم صندلیهای هواپیمایی رایان اِیر به صورت رایگان عرضه میشوند و شرکت تلاش میکند تا چند سال آینده این میزان را به نصف افزایش دهد
👈در این مدل قیمتگذاری، مسافران فقط مالیات متعلقه و عوارض فرودگاهی که بین 10 تا 24 دلار است را میپردازند. میانگین بهای ارائه خدمت «مسافرت هوایی» نیز تقریباً 52 دلار است که آن هم به عهده مسافران است
👈علاوه بر این، مسافران باید بهای هر خدمت اضافهای که در طول پرواز دریافت میکنند را بپردازند: کنترل بار (50/9 دلار به ازای هر چمدان)، خوراکی بینراهی (50/5 دلار برای هات داگ، 50/4 دلار برای سوپ مرغ و 50/3 دلار برای آب معدنی)، و بهای حمل و نقل داخل فرودگاهی و از فرودگاه تا محل اسکان مسافر (به طور میانگین، 24 دلار)
👈در طول پرواز هم خدمه هواپیما، محصولات مختلفی را به مسافران عرضه میکنند: مثل دوربین دیجیتالی (به قیمت 50/137 دلار) و دستگاه پخش موسیقی آیپاد (به قیمت 165 دلار). علاوه بر این محصولات، خدمات جدیدی مثل خدمات تلفن همراه و بازیهای کامپیوتری هم به تازگی به خدمات این شرکت اضافه شدهاند
👈این استراتژی قیمتگذاری به خوبی جواب داده به نحوی که تعداد مسافران این شرکت به بیش از 42 میلیون نفر رسیده و تعداد مقصدهای پروازی هم به 127 شهر افزایش یافته است
👈علاوه بر این، حاشیه سود این شرکت، 15% است در حالی که میانگین حاشیه سود سایر شرکتهای هواپیمایی در اروپا، فقط 7% است که نشان میدهد استراتژی عرضه محصول رایگان، برخلاف ظاهرش، بسیار سودآور است
@bazaryabimodern1987
💢5 لایه اصلی یک محصول
👈یکی از ضعفهای رایج در مدیریت محصول، عدم آشنایی با مفهوم «طبقهبندی محصول» است که باعث میشود مدیر محصول نتواند ویژگیها و آینده محصول را به درستی تعیین کند
👈هر محصولی شامل این پنج طبقه است:
@bazaryabimodern1987
1️⃣منافع اصلی (Core Benefits) که شامل ویژگیهای اصلی محصول هستند که باید چه در محصول فعلی و چه در محصولات آتی، همواره بالاترین عملکرد و کیفیت را داشته باشند
2️⃣محصول واقعی (Actual Product) که محصول یا خدمتی است که در حال حاضر به بازار عرضه میکنیم. محصول واقعی باید نقاط تشابه فراوانی با محصولات واقعی رقبا داشته باشد، در غیر این صورت، توسط مشتری نادیده گرفته میشود
3️⃣محصول مورد انتظار (Expected Product) که محصول یا خدمتی است که مشتری با توجه به سوابق، تبلیغات و وعدههای ما انتظار دارد دریافت کند. محصول مورد انتظار باید ویژگیهای برتری نسبت به محصولات واقعی رقبا داشته باشد
4️⃣محصول مکمل (Augmented Product) که محصولات و خدماتی هستند که در کنار محصول واقعیمان عرضه میکنیم، مثل خدمات پس از فروش، خدمات مشاورهای یا قطعات مصرفی
5️⃣محصول بالقوه (Potential Product) که محصول یا خدمتی است که میخواهیم در آینده و بر اساس بهبود کلی یا جزئی محصول واقعی فعلیمان به بازار عرضه کنیم
@bazaryabimodern1987
🔴چگونه انتظارات از خودتان را تنظیم کنید؟
@bazaryabimodern1987
* کار کردن برای یک فرد موفق میتواند الهام بخش باشد، اما در عین حال میتواند خستهکننده باشد. اگر نگران گزارش دادن به مدیری با استانداردهای بسیار بالا هستید، نشریه هاروارد بیزنس ریویو چند استراتژی پیشنهاد کرده است که میتواند به شما کمک کند تا با آنها کارآمدتر کار کنید.
* با تعدیل نتظارات خود و آنها شروع کنید. در مورد ظرفیتها و توانایی خود در تکمیل کاری که از شما خواسته میشود، به طرز بیرحمانهای با خود صادق باشید. چه چالشهایی وجود دارد که میتوانید با آن روبرو شوید؟ اصلاً برای رسیدگی به چه چیزهایی امکانات ندارید؟ یک جدول زمانی واقعا واقعبینانه چیست؟
* در مرحله بعد، این انتظارات را به طور واضح و بدون عذرخواهی با رئیس خود در میان بگذارید. برای پیشبینی حمایتی که ممکن است به آن نیاز داشته باشید، با مدیرتان کار کنید، پاسخ پرسشهایی که ممکن است داشته باشید را بیابید، و پیشبینی روشنی از دستاوردهایی که میسر هستند یا نه، داشته باشید. این مکالمه نه تنها به شما کمک میکند از قول دادن بیش از حد و ناتوانی در انجام تعهداتتان جلوگیری کنید، بلکه میتواند فرصتهای بالقوه رشد را برای شما و رئیستان آشکار کند.
* در نهایت، اگر مدیر موفقی دارید که شما را با درخواستهای پی در پی بمباران میکند، از او بخواهید که در اولویتبندی به شما کمک کند. به آنها دریچهای واضح از وظیفهای که روی آن کار میکنید بدهید تا بتوانند به شما کمک کنند تصمیم بگیرید که ابتدا چه کاری انجام دهید و چقدر زمان برای آن صرف کنید.
@bazaryabimodern1987
🔴▪️رفتار خود را تغییر دهید، لازم نیست احساسات خود را تغییر دهید.
@bazaryabimodern1987
⭕️این کاملا طبیعی است که نسبت به کسی، احساس ناراحتی یا نفرت داشته باشید. لااقل فعلا تلاش نکنید که آن احساس را تغییر دهید. در عوض بکوشید رفتار خود را تغییر دهید.
✅ به برخی از این کارها فکر کنید:
🔸شاید بتوانید در دفتر او توقفی کوتاه داشته و در کنار هم چای بنوشید.
🔸شاید بتوانید برای کارمند آن شخص، یک ایمیل بفرستید و از یکی از رفتارهای تحسین برانگیز او تشکر کنید.
🔸شاید بتوانید با رییس آن شخص صحبت کرده و از خوبیهای او بگویید.
🔸یک بار می توانید بدون هدف کاری و صرفا با هدف دیدار یکدیگر، او را به یک نهار یا شام دعوت کنید.
🔸فیلم یا کتابی که فکر میکنید موردعلاقه اش است را برایش ارسال کنید.
حتی میتوانید یک گام بیشتر در مسیر مسئولیت پذیری بردارید: دفعه بعد که با آن شخص صحبت میکنید، با او در مورد اینکه چطور می توان روابط موجود را بهتر کرد، صحبت کنید.
@bazaryabimodern1987
💢زرق و برق را فراموش کنید
@bazaryabimodern1987
👈مدیران برند گاهی چنان شیفته فعالیتهای خلاقه میشوند که از یاد میبرند هدف برندینگ، انتقال یک پیام مشخص به مشتریان هدف است. به همین دلیل است که در بسیاری از اوقات، یک تبلیغ یا یک پروموشن چنان چشمگیر و خلاقانه طراحی میشود که برندی که باید از آن حمایت کند را تحتالشعاع قرار میدهد
👈برای مثال، وبسایت معروف pet.com که کار اصلیاش فروش لوازم مختلف برای حیوانات خانگی است، در یکی از کمپینهای برندینگ خود یک عروسک دستکشی بامزه به نام مِسکات را عرضه کرد تا از این طریق علاقه مشتریان به برند شرکت را افزایش بدهد
👈بعد از مدتی، مشتریان آن قدر عاشق این عروسک بامزه شدند که شرکت تصمیم گرفت آن عروسک را بفروشد
👈جالب اینجاست که مدتی بعد، فروش این عروسک آن قدر زیاد شد که شرکت فراموش کرد کار اصلیاش فروش لوازم حیوانات خانگی است، نه عروسک
👈برگر کینگ هم زمانی دچار ایدههای پر زرق و برق شد. در آن زمان، مدیران شرکت برای افزایش محبوبیت برندشان تصمیم گرفتند ساندویچهای مختلف شرکت را در بازیهای کامپیوتری بگنجانند
👈پس از مدتی، مدیران برگر کینگ به جای آن که به فکر توسعه برندشان باشند، به فکر یافتن ایدههای خلاقانهتری برای طراحی بازیهای جذابتر بودند، به گونهای که اگر کسی نمیدانست، تصور میکرد این افراد، مدیران یک شرکت بازیسازی هستند نه مدیران یک رستوران زنجیرهای
👈پس یادتان باشد، اگر هم سراغ کمپینها و ایدههای خلاقانه برای برندینگ میروید، نباید تمرکزتان را از برند به آن ایدهها منتقل کنید چون آن ایدهها باید در خدمت برندتان باشند نه برند در خدمت آن ایدهها
@bazaryabimodern1987
💢به فروش به چشم یک معامله نگاه نکنید
@bazaryabimodern1987
👈فروشندگان ضعیف فقط روی بستن قرارداد و فروختن محصولشان تمرکز میکنند. اما فروشندگان موفق روی برقراری رابطه بلندمدت با مشتری تمرکز میکنند. رویکرد شما کدام یک از اینهاست؟
👈فروش صرفاً به معنای فروختن یک محصول یا خدمت به یک مشتری بالقوه نیست. فروش به معنای برقراری یک رابطۀ اعتمادزا و مشارکتجویانه با مشتری است و برای این منظور باید به منبعی مطمئن برای مشتری تبدیل شویم تا بتواند برای حل مشکلات مزمن خود و رفع نیازها و خواستههای رو به افزایشاش روی ما حساب کند
👈برای همین، برای تبدیل شدن به یک فروشندۀ حرفهای و موفق، ابتدا باید هدف اصلیمان از فروش و فلسفۀ کاریمان در شغل فروشندگی را بر اساس این نکتۀ مهم تعریف کنیم: «ما به این دلیل شغل فروشندگی را انتخاب کردهایم که بتوانیم محصولی به مشتری بفروشیم که مشکلاش را حل کند و پایه و اساس یک رابطۀ بلندمدت بین ما و مشتری قرار گیرد»
👈اگر رویکرد ما در ارتباط با مشتری، به جای آن که یک رویکرد بلندمدت باشد، یک رویکرد کوتاهمدت باشد، صرفاً روی فروش هر محصول یا خدمتی که آمادۀ فروش داریم، تمرکز میکنیم و کاری به این موضوع نداریم که آیا این محصول یا خدمت واقعاً به درد مشتری میخورد یا نه
👈اما اگر رویکرد ما ایجاد یک رابطۀ بلندمدت و سودمند با مشتری است، به جای آن که فقط یک بار محصول یا خدمتی را به مشتری بفروشیم و سودی از این راه به دست بیاوریم، روی معرفی و عرضۀ محصول و خدمتی به مشتری تمرکز میکنیم که واقعاً برای مشتری مفید است، حتی اگر سود آن برای ما کمتر از بقیۀ محصولات و خدماتمان است
👈بدون شک، رویکرد ایجاد روابط بلندمدت با مشتری، زمان، منابع و انرژی زیادی از ما میگیرد، اما اگر بتوانیم با تعدادی مشتری خوب، روابطی قوی و پایدار ایجاد کنیم، در بلندمدت متوجه میشویم، زمان، منابع و انرژی که صرف این کار کردهایم، بسیار کمتر از یافتن مشتریان جدید و انجام یک معاملۀ کوتاهمدت با آنهاست
👈پس همیشه به این سوال فکر کنید که رویکرد شما در فروش چیست؟ آیا میخواهید زمان، منابع و انرژیتان را صرف یافتن مشتریان جدید و انجام یک معاملۀ کوتاهمدت با آنها کنید یا میخواهید زمان، منابع و انرژیتان را روی حفظ مشتریان ارزشمند کنونیتان و ارتقاء روابطتان با آنها سرمایهگذاری کنید؟
@bazaryabimodern1987
🔴نقش جنسیت فرد در راستگویی هنگام مذاکره
@bazaryabimodern1987
🔸تصور کنید یک بنگاه معاملات ملکی دارید و میخواهید خانهای را که سقف آن موقع باران چکه میکند، بفروشید. آیا واقعیت را به خریداران میگویید؟ پاسخ به این سوال، به جنسیت شما بستگی دارد!
🔸تحقیقات مریم کوچکی، استادیار مدیریت در مدرسه کلاگ، نشان میدهد احتمال اینکه یک فرد به دروغ بگوید سقف کاملا سالم است، در مردان بیشتر از زنان است. اما در مورد زنان یک فرق کوچک وجود دارد. اگر یک زن بخواهد از طرف شخص دیگری مذاکره کند و مثلا فقط نماینده یک بنگاه املاک باشد، به اندازه یک مرد ممکن است دروغ بگوید. اما اگر او بخواهد ملکی را که متعلق به خودش است بفروشد، احتمال دروغ گفتن او خیلی کمتر است.
🔸کوچکی میگوید: «در این مواقع زنان احساس میکنند تحت فشار هستند.» آنها فکر میکنند اگر دروغ نگویند، شخصی را که از طرف او نماینده شدهاند مایوس میکنند. این احساس گناه باعث میشود از ارزشهایی که برای خود دارند، دور شوند.
🔸تحقیقات قبلی در مورد مذاکرات رقابتی، تفاوتهای جالب جنسیتی را نشان میدهد. بهعنوان مثال، مردان در مقایسه با زنان، هنگام مذاکره استانداردهای اخلاقی شخصی کمتری را رعایت میکنند و زنان بیشتر به انتظاراتی که جامعه از آنها دارد، توجه میکنند.
🔸بهطور کلی، تحقیقات نشان داده زنان بیشتر از مردان دچار احساس گناه میشوند. این احساس گناه همیشه هم بد نیست و میتواند عامل رفتار اخلاقی باشد. کوچکی در این زمینه میگوید: «تحقیقات زیادی نشان میدهد که گناه میتواند یک نیروی مثبت باشد. افرادی که دچار احساس گناه میشوند، بیشتر اخلاقی رفتار میکنند.» اما ورق میتواند برگردد. اگر زنان در مورد یک کار اخلاقی احساس گناه کنند، این احساس میتواند به رفتار بد منجر شود.
🔸در یک مطالعه، زنان وقتی در نقش نماینده یک خریدار بودند، به اندازه مردان دروغ گفتند. اما وقتی قرار بود خودشان خریدار باشند، فقط ۴۴ درصدشان به دروغ روی آوردند.
بنابراین، زنان وقتی از طرف شخص دیگری وارد مذاکره میشوند، به اندازه مردان دروغ میگویند، چون حس میکنند چنین انتظاری از آنها میرود.
🔸نکته جالب این است که محققان دریافتند زنان در هر دو موقعیت، با عبارتهای توجیهکننده کار غیراخلاقی مخالف هستند.
🔸تحقیق دیگری به این موضوع پرداخته که آیا وقتی زنان از طرف یک مرد نماینده میشوند یا از طرف یک زن، تغییری در رفتار مذاکره خود دارند یا نه؟ نتایج نشان داد وقتی زنان در مذاکره نماینده یک مرد هستند، ۶۸ درصد موارد دروغ میگویند، در حالی که وقتی از طرف یک شریک زن وارد مذاکره میشوند، ۴۲ درصد موارد دروغ میگویند!
🔸کوچکی در نهایت نتیجه میگیرد که حتی بهترین افراد با استانداردهای اخلاقی بالا، تحت فشار مدیران خود رفتارشان را تغییر میدهند. بنابراین، مدیران باید انتظارات واضحی داشته باشند و به کارمندان خود این پیام را بفرستند که لزومی ندارد برای گرفتن نتیجه نهایی از هر روش فریبآمیزی استفاده کنند.
@bazaryabimodern1987
🔴▪️استیو جابز میگه نحوه ارائه هر چیز، اهمیت اون رو نشون میده؛
⭕️مهم نیست چی میگیم،مهم اینه که چطور اون رو بیان کنیم.
@bazaryabimodern1987
⬅️فن بیان یعنی ما بتونیم توی موقعیت های مختلف بیان و صدای استاندارد رو داشته باشیم و مهمتر اینکه خودمون باشیم
↙️از مزایای فن بیان خوب اینه که می تونیم فرد تاثیر گذاری باشیم و احترام دیگران رو بدست بیاریم
⬅️از طرفی باعث بهتر شدن روابط خانوادگی و اجتماعیمون میشه
↙️ما یه دوره داریم که بهتون کمک می کنیم چطور یه بیان فوق العاده داشته باشید.
@bazaryabimodern1987
💢4 عامل اصلی برتری یک شرکت
@bazaryabimodern1987
👈هر شرکتی به دنبال موفقیت در بازار است، اما بسیاری از مدیران ارشد و حتی مدیران بازاریابی، نمیدانند که چه عواملی باعث موفقیتشان در بازار میشود؟ برای همین، ما در تحقیقمان متوجه شدیم که چهار عامل زیر، عوامل اصلی موفقیت هر شرکتی در بازار هستند:
1️⃣مشتریمداری عالی: شرکتهای موفق، خدماتی عالی به مشتریانشان ارایه میکنند تا بتوانند وفاداری آنها را افزایش بدهند
2️⃣عملیات عالی: شرکتهای موفق، عملیاتهای داخلیشان مثل تامین مواد اولیه، تولید، کنترل کیفیت، سفارشگیری، تحویل، خدمات پس از فروش و غیره را به صورت بسیار دقیق و عالی انجام میدهند، به گونهای که بیش از 95 درصد مشتریان از فرایندها و عملیاتهای کاری شرکت راضیاند
3️⃣محصول عالی: شرکتهای موفق، محصولات موفق، عالی و متمایز دارند و محصولاتشان را به صورت مستمر بهروزرسانی میکنند. ضمن آن که شرکتهای موفق، به برندسازی و جایگاهیابی درست محصولشان هم اهمیت میدهند
4️⃣مکان عالی: شرکتهای موفق، مکان فیزیکی بسیار عالی و متمایزی برای ارایه خدمات به مشتریانشان دارند؛ وبسایت، اپلیکیشن و شبکههای اجتماعی خوب و فعالی دارند؛ و از بازاریابی داخل فروشگاهی، یعنی متمایز جلوه دادن محصولاتشان در داخل فروشگاهها، غافل نمیشوند
@bazaryabimodern1987
🔴▪️مذاکره کنندگان سخت گیر دیرتر به نتیجه میرسند
@bazaryabimodern1987
⭕️ممکن ست فکر کنید که رفتار قاطعانه و نشان دادن قاطعیت به طرف مقابل، امری مهم و ضروری است. ولی این را در نظر داشته باشید که اگر شما را به سرسخت بودن بشناسند، این مشخصه ممکن است در مذارکره ها به زیانتان تمام شود.
❇️در واقع سابقه سخت گیر بودن، چند نتیجه نامطلوب برایتان به ارمغان می آورد. از جمله اینکه:
❌طرف بابدگمانی زیادی به شما نگاه میکند
❌بیش از حد معمول رفتار رقابتی از خود نشان می دهد.
✅در بررسی های اخیر که در خصوص تاثیر سابقه افراد بر چگونگی رفتار طرف مقابل با آنها صورت گرفت به این نتیجه رسیده اند که :
🔶«مذاکره کنندگان سرسخت دیرتر به نتیجه میرسند» به عبارت دیگر انسان ها در مواجهه با مذاکره کنندگان سرسخت رفتار تهاجمی و رقابتی بیشتری از خود نشان می دهند.
@bazaryabimodern1987
🔴▪️ﻣﻌﻤﻮﻻ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺧﺮﯾﺪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ:
@bazaryabimodern1987
1⃣ﺧﺮﯾﺪﻫﺎی ﺁﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﺼﻤﯿﻢﮔﯿﺮی ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﺩﻟﯿﻞ ﺧﺎﺻﯽ ﺧﺮﯾﺪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﺮﯾﺪﻫﺎی ﺑﭽﻪﮔﺎﻧﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ.
2⃣ﺧﺮﯾﺪ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﻣﻨﻄﻖ.
3⃣ﺧﺮﯾﺪ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﻭﺟﺪﺍﻥ ﻭ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭼﻪ ﮐﺎﺭی ﺩﺭﺳﺖ ﻭ ﭼﻪ ﮐﺎﺭی ﻏﻠﻂ ﺍﺳﺖ.
🔅ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﺑﯿﻦ ﺳﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﺑﺎﻻ ﺩﺭ ﻧﻮﺳﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻻﺯﻡ ﺑﻪ ﺫﮐﺮ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺧﺮﯾﺪﻫﺎ ﺍﺯ ﻧﻮﻉ ﺍﻭﻝ ﺍﺳﺖ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﮐﻪ ﻓﺮﺩ ﯾﮏ ﻣﺤﺮک ﺑﺎﺯﺍﺭﯾﺎﺑﯽ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺁﻧﯽ ﺧﺮﯾﺪ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﻭ ﻣﻨﻄﻖ ﻭ ﺍﺳﺘﺪﻻﻟﯽ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﺑﺎﺯﺍﺭﯾﺎﺑﺎﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺩﻫﻨﺪ.
@bazaryabimodern1987
💢از خطشناسی برای استخدام بهتر کمک بگیرید
@bazaryabimodern1987
👈دوست دارید بدانید داوطلب واقعا به چه فکر میکند و برای شما چگونه کار خواهد کرد؟ مطمئن باشید به تنهایی و با کمک مصاحبه و آزمونهای استخدامی نمیتوانید به این پرسش پاسخ بدهید. پس چه کار باید کرد؟
👈برای پاسخ به این پرسش باید وارد ذهن داوطلب بشوید و فکر او را بخوانید. آن وقت است که میتوانید تصمیم بهتری بگیرید
👈برای وارد شدن به ذهن مشتری، لازم نیست از کفبینی و فالگیری استفاده کنید، کافی است از تکنیک خطشناسی یا Graphology استفاده کنید
👈این تکنیک، تکنیکی است که 85 درصد شرکتهای معتبر هنگام استخدام به کار میبرند تا بتوانند داوطلبان مدنظرشان را بهتر و عمیقتر بشناسند. حتی سازمانهای امنیتی مثل سیا هم از این تکنیک برای استخدام استفاده میکنند
👈در اکثر کشورهای اروپایی موسسات مجوزداری وجود دارند که به شرکتها کمک میکنند داوطلبان استخدام را با کمک خطشناسی بهتر بشناسند
👈در این تکنیک، از داوطلب خواسته میشود تا روی یک صفحه کاغذ بدون خط، با دست خط خودش مطلب یا انشایی را بنویسد
👈سپس متخصصین خطشناسی، دست خط داوطلب را بر اساس زاویهها، طرز نگارش، فاصلهها، شیوه نقطهگذاری و غیره تجزیه و تحلیل میکنند و به شما زوایای پنهان شخصیت داوطلب را میگویند
👈برای مثال، فشار بیش از حد مداد یا خودکار روی کاغذ، تا حد زیادی بیانگر استرس بیش از حد داوطلب است که نشان میدهد این داوطلب برای کارهای پراسترس مثل فروشندگی یا خدمات پس از فروش مناسب نیست
👈البته تاکید میکنم تنها به خطشناسی بسنده نکنید و از آزمونهای استخدامی، مصاحبههای شخصی و مصاحبههای روانشانسی هم برای بررسی داوطلبان استفاده کنید
@bazaryabimodern1987
💢چهار تصمیم اصلی یک رهبر
@bazaryabimodern1987
1️⃣تصمیمهایی که باید بگیرید
👈تصمیمگیری در برخی موضوعات، مسئولیت اصلی یک رهبر به حساب میآید و رهبر نمیتواند آنها را به فرد دیگری تفویض کند. مثلا تصمیمگیری درباره این که شرکت وارد یک صنعت کاملا متفاوت بشود یا نه، صرفا بر عهده رهبر آن شرکت است نه هیچ فرد دیگری
👈اگر رهبر در این قبیل تصمیمگیریها تعلل کند، تمام واحدهای شرکت دچار تزلزل و افت عملکرد میشوند
2️⃣تصمیمهایی که نباید بگیرید
👈یک رهبر حرفهای به هیچ وجه در تصمیماتی که مسئولیت آن برعهده یک مدیر یا واحد مشخصی است، دخالت نمیکند و صرفا به آنها خطمشیهای کلی برای تصمیمگیری را اعلام میکند
👈در حقیقت، اگر رهبر بخواهد در تصمیماتی که مسئولیت آن به عهده دیگران است، دخالت کند، مهارت، شایستگی و اعتماد به نفس را در افراد تصمیمگیرنده از بین میبرد و به آنها اجازه نمیدهد که با تصمیمگیری هر چند اشتباه، بیاموزند و رشد کنند
3️⃣تصمیمهایی که میتوانید از آنها فرار کنید
👈گاهی اوقات، موضوعی که باید درباره آن تصمیمگیری شود، یک موضوع پیش پا افتاده و ساده است که اگر رهبر در آن دخالت کند، صرفا به جایگاه رهبریاش صدمه میزند
👈به همین دلیل، رهبر حرفهای از تصمیمگیری در این حوزهها دوری میکند و موضع خنثی میگیرد تا به جایگاه رهبریاش لطمهای وارد نشود
4️⃣تصمیمهایی که در نهایت مجبور میشوید بگیرید
👈گاهی اوقات، افراد و واحدهایی که مسئولیت تصمیمگیری را دارند، با یکدیگر دچار اختلاف میشوند و نمیتوانند به یک توافق مشخص برسند و در نتیجه، همه چیز در شرکت قفل میشود
👈اینجاست که رهبر مجبور میشود مداخله کند و شرکت را از حالت بلاتکلیفی خارج کند
@bazaryabimodern1987
💢تخصصگرایی در بازاریابی
@bazaryabimodern1987
1-متخصصِ مصرفکننده نهایی: در این روش، شرکت گروهی از مصرفکنندگان نهایی را هدف میگیرد و در برآورده کردن نیازهای آنها متخصص میشود. به عنوان مثال، شرکت وی.اِی.آر در زمینة طراحی نرمافزارهای بسیار خاص برای اشخاص و شرکتهای کوچک فعالیت میکند
2-متخصصِ سطوح عمودی: در این روش، شرکت در برآورده کردن نیازهای بخشی از زنجیره تامین شرکتها متخصص میشود. به عنوان مثال، برخی از کارخانههای ذوب مس در زمینة تولید «مس خام»، برخی دیگر در تولید «ترکیبهای مسی» و بعضی دیگر نیز در تولید «محصولات مسی» متخصص هستند
3-متخصصِ اندازه-مشتری: در این روش، شرکت در برآورده کردن نیازهای مشتریانی که اندازه مشخصی دارند (مثل مشتریان بزرگ، کوچک و متوسط) متخصص میشود. برای مثال، برخی شرکتها، شرکتهای کوچکی که دیگران به آنها اهمیت نمیدهند را به عنوان بازار هدف خود انتخاب میکنند
4-متخصصِ مشتریان خاص: در این روش، شرکت تعداد بسیار محدودی از مشتریان را به عنوان بازار هدف انتخاب میکند. به عنوان مثال، بسیاری از شرکتها، محصولات نهایی خود را تنها به جنرال موتورز یا سیِرز میفروشند
5-متخصصِ جغرافیایی: در این روش، شرکت تنها در یک منطقه جغرافیایی خاص فعالیت و روی برقراری رابطهای عمیق با مشتریان آن منطقه تمرکز میکند
6-متخصصِ محصول یا خط محصول: در این روش، شرکت تنها یک محصول یا یک خط محصول ویژه را تولید و عرضه میکند. به عنوان مثال، شرکتی تنها لنز میکروسکوپهای آزمایشگاهی را تولید و عرضه میکند
7-متخصصِ ویژگی-محصول: در این روش، شرکت تنها در تولید و عرضه محصول یا خدمت بسیار خاصی فعالیت میکند. به عنوان مثال، شرکت زیپکار، تنها در چند شهر بزرگ خودرو کرایه میدهد. این شرکت افرادی را هدف گرفته است که: «در بیشتر موارد از وسایل نقلیة عمومی استفاده میکنند ولی در طول ماه چند بار به خودرو احتیاج دارند»
8-متخصصِ شغل-فروشگاه: در این روش، شرکت محصولات سفارشی و بسیار خاصی را برای یک سری فروشگاهها تولید و عرضه میکند
9-متخصصِ کیفیت-قیمت: در این روش، شرکت یا محصولات باکیفیت و گرانقیمت یا محصولات بیکیفیت و ارزانقیمتی را تولید و عرضه میکند. به عنوان مثال، هِولت-پاکارد در زمینة عرضة ماشینحسابهای بسیار با کیفیت و گرانقیمت متخصص شده است
10-متخصصِ خدمت: در این روش، شرکت خدمات منحصر به فردی را عرضه میکند که هیچ شرکت دیگری آنها را عرضه نمیکند. به عنوان مثال، یکی از بانکهای آمریکایی درخواست وام را از طریق تلفن دریافت و پول را در محل مشتری به وی تحویل میدهد
11-متخصصِ شبکة توزیع: در این روش، شرکت در همکاری با یک شبکة توزیع خاص متخصص میشود. به عنوان مثال، یکی از شرکتهای نوشابهسازی محصولاتش را تنها در پمپبنزینها عرضه میکند
@bazaryabimodern1987
💢مدل AIO در بخشبندی بازار
@bazaryabimodern1987
1️⃣فعالیتهای مشتریان (Activity) که در آن مشتریان را بر اساس فعالیتهایی که با محصولمان انجام میدهند، بخشبندی میکنیم. سولومون معتقد است این نوع بخشبندی باعث میشود کاربردهای جدیدی را برای محصولمان پیدا کنیم و با تمرکز تبلیغاتی روی آن کاربردهای جدید یا معرفی محصولات خاص برای آنها، بازارمان را توسعه بدهیم
2️⃣علاقه مشتریان (Interest) که در آن مشتریان را بر اساس میزان علاقهشان به محصولمان به سه بخش «علاقهمند»، «بیتفاوت» و «بیعلاقه» بخشبندی و برای جلب نظر هر کدام از این بخشها، کمپینهای بازاریابی مجزایی را طراحی و اجرا میکنیم
3️⃣نظر مشتریان (Opinion) که در آن مشتریان را بر اساس نظرشان درباره تجربیات قبلیشان از خرید محصول شرکت به چهار بخش «طرفدار»، «راضی»، «بیتفاوت» و «ناراضی» بخشبندی و برای ادامه فروش به هر کدام از این بخشها، برنامه بازاریابی مجزایی را طراحی و اجرا میکنیم
@bazaryabimodern1987
📌بهترین راه برای تبدیل شدن به یک مدیرصاحب نفوذ
@bazaryabimodern1987
1️⃣ ایجاد ارتباطات: کلارک میگوید در یک سطح اساسی یکی از دلایلی که مردم برای شما کاری انجام میدهند یا ایده شما را پشتیبانی میکنند یا با بودجه مورد نظرتان موافقت میکنند این است که شما را دوست دارند. برای رسیدن به این نقطه شما نیاز دارید که یک ارتباط کاری خوب با همکارانتان برقرار کنید.
2️⃣ قبل از تلاش برای متقاعد کردن گوش دهید: بهترین راه برای اینکه همکاران از شما و موضوعات مورد نظرتان پشتیبانی کنند این است که آنها احساس کنند شما شنونده نظرات آنها هستید. پس از همکارانتان درخواست کنید که دیدگاهها و توصیهها خود را با شما در میان بگذارند.
3️⃣ مراقبت از زبان بدن: مورگان میگوید مردم بهطور مداوم در حال ارزیابی این هستند که آیا به شما اعتماد کنند یانه ؟ ما سخت تلاش میکنیم که تا جواب این سوال را پیدا کنیم که افراد دوست ما هستند یا مخالف ما ؟ زبان بدن شما در درستی شکل انتقال پیام مدنظر شما، نقش بسیار مهمی دارد. همان اندازه که درست ایستادن، عقب دادن شانهها و با مخاطب خود با سر بالا گفتوگو کردن نشانه اعتماد به نفس، فرماندهی و احاطه شما بر موضوع مورد گفتوگو است، برعکس با سر پایین وبا چشمهای دوخته شده به پاهای خود صحبت کردن در جلسات کاری پیام متضادی را به مخاطب انتقال میدهد.
4️⃣ توسعه تخصص: کلارک میگوید، راه دیگر برای افزایش نفوذ در محل کار این است که در صنعت یا سازمان خود بهعنوان یک متخصص شناخته شوید. این توانمندی یک شبه اتفاق نخواهد افتاد، اما شما میتوانید برای توسعه تخصص و مهارتهای حیاتی کسبوکار اقداماتی انجام دهید.
5️⃣ نقشه راه استراتژیک: هنگامیکه زمان قدرت نفوذتان برای ترویج ابتکار و ایده خاصی که بهوجود آوردهاید فرا میرسد باید یک فرد استراتژیست باشید. توجه داشته باشید که اینجا جنگ بازی موقعیت است، موقعیت چه کسی ممکن است بهوسیله برنامههای شما تهدید شود و چگونه میتوانید آنها را همسو و در راستای اهداف ویژهای که طراحی کردهاید به حرکت درآورید ؟
6️⃣ به مردم آنچه میخواهند ارائه دهید: شما میتوانید بهوسیله شرح صادقانه مساله بهعنوان یک مزیت برای افرادی که میخواهید در کنار شما باشند، نفوذ خود را روی یک مساله خاص افزایش دهید. نیازها، دیدگاهها و سلیقه هر ذینفع را در نظر بگیرید. مورگان میگوید کشف کنید، افراد نیاز به شنیدن چه چیزی دارند و چه چیزی توجه آنها را جلب میکند.
@bazaryabimodern1987
💢نسبت به قضاوت مشتریانتان حساس باشید
@bazaryabimodern1987
👈در بازاریابی، به خصوص در بازاریابی خدمات، مشتریان به راحتی محصولات و خدمات ما را قضاوت میکنند و راجع به آن نظر میدهند و با این کارشان روی سایر مشتریان نیز تاثیر میگذارند
👈برای همین، همیشه باید نظرات و قضاوتهای مشتریان راجع به خودمان را به دقت رصد و بررسی کنیم و نسبت به آنها بیتفاوت نباشیم
👈برای مثال، آرت فول داینر، یکی از منتقدین مطرح صنعت رستوران، قبل از بررسی غذاهای یک رستوران، سرویس بهداشتی رستورانها را امتحان میکند زیرا معتقد است اگر سرویس بهداشتی یک رستوران کثیف باشد، خیلی بعید است که آشپرخانه آن تمیز باشد، چون سرویس بهداشتی بخشی از رستوران است که شما اجازه دیدن آن را دارید، پس تصور کنید بخشی از رستوران که اجازه دیدن آن را ندارید، چقدر میتواند بدتر باشد؟
👈بسیاری از رستورانهای زرنگ و حرفهای، بعد از انتشار این نظریه آرت فول داینر، به سرعت به وضعیت سرویسهای بهداشتیشان رسیدگی کردند تا بتوانند از این طریق روی قضاوت و ارزیابی مشتریانشان تاثیر مثبت بگذارند
👈این مثال به ما تاکید میکند برای موفقیت در کارمان میتوانیم این سه کار را در اولویت قرار بدهیم:
1️⃣مجلات، روزنامهها، وبسایتها و فضای مجازی مرتبط با صنعتمان را به صورت مستمر رصد کنیم تا از توصیههای آنها به مشتریان آگاه شویم و از آنها برای بهبود کسب و کارمان ایده بگیریم
2️⃣از مشتریانمان بپرسیم که کدام ویژگی محصول یا خدمتمان برایشان از همه مهمتر است؟ سپس تلاش کنیم عملکردمان در آن ویژگی را بهبود بدهیم
3️⃣اگر امکانش هست، از مشتریان رقبایمان بپرسیم که کدام ویژگی آنها را بیشتر میپسندند؟ بعد از آن تلاش کنیم آن ویژگی را در کسب و کار خودمان هم ایجاد کنیم
@bazaryabimodern1987
🔴▪️ اشتباهات فاحش در مصاحبه استخدامی
@bazaryabimodern1987
میانگین زمان یک مصاحبه استخدامی حدود 40 دقیقه است، اما 33 درصد از 2000 مدیر شرکتکننده در یک نظرسنجی اظهار کردند که آنان در 90 ثانیه اول مصاحبه خواهند فهمید که آیا داوطلب را استخدام میکنند یا خیر.
در همان نظرسنجی، مدیران اشتباهات زیر را به عنوان دلایل اصلی رد داوطلب برشمردند:
70 درصد اعتقاد داشتند داوطلبان استخدام از نظر ظاهر و پوشش بیش از حد غیررسمی در جلسه مصاحبه ظاهر شدند.
67 درصد گفتند متقاضیان استخدام قادر نبودند تماس چشمی برقرار کنند.
55 درصد به خاطر نحوه از در وارد شدن مصاحبهشونده به اتاق مصاحبه.
47 درصد مدیران ابراز میکردند که داوطلبان استخدام هیچ اطلاعاتی درباره شرکتی که برای مصاحبه آمدهاند نداشتند.
38 درصد مدیران به خاطر کیفیت صدا و میزان اعتماد به نفس و همچنین نداشتن لبخند متقاضی را رد کردند.
33 درصد دلیل رد کردن را نوع نشستن متقاضی هنگام مصاحبه بیان کردند.
26 درصد بد دست دادن متقاضی را دلیل رد شدن میدانند.
21 درصد یکی از دلایل رد شدن متقاضی را دست به سینه نشستن او هنگام مصاحبه عنوان کردند.
@bazaryabimodern1987
📌 اشتباهاتی که باعث شکست کسب و کار شما می شوند
@bazaryabimodern1987
1- نادیده گرفتن شکایت و نظر مشتری:
به حرف مشتری های تان گوش دهید و از آنها درس بگیرید. تا زمانی که از رضایتمندی مشتری مطمئن نشدید به فکر توسعه ی کار نباشید.
2-منفعت-محوری
قطعا هدف هر کسب و کاری سودآوری است. اما قرار دادن سود به عنوان تنها اولویت، اشتباه بزرگیست. معمولا این صاحبان کار محصول بی کیفیت خود را در یک بسته بندی مجلل عرضه می کنند، اما با این وجود نیز نمی توانند موفق شوند.
3- انتظار برای شروع خوب
اکثر کارآفرینان مشتاق متاسفانه برای شروع کار منتظر بهترین فرصت و امکانات می مانند، اما با مطالعه ی زندگی کارآفرینان بزرگ می بینیم که نه تنها هیچ کدام از ابتدا همه ی منابع را نداشته اند، بلکه از کارهای ابتدایی مانند روزنامه فروشی شروع کردند.
4- نادیده گرفتن علم
گاهی کارآفرینان فکر می کنند که دانش لازم برای تمام مسیر کارشان را دارند، در حالی که با گذر زمان، روش های متفاوت و جدیدتری از تبلیغات گرفته تا فروش محصول و ... ابداع می شود که اگر یک کارآفرین آنها را در نظر نگیرد، از قافله ی دیگر کارآفرینان جا می ماند. برای رشد فروش و گسترش کار، باید مهارت های جدید یاد بگیرید و کتاب های نوشته شده توسط افراد موفقی را بخوانید که این مسیر را تجربه کرده اند. به روز باشید و در صورت نیاز دانش های جدید را فرا گیرید.
5-تک روی کردن
برای یک کارآفرین مهم است که از مخارج اضافی چشم پوشی کند و تا می تواند با کارمندان کم، کار خود را شروع کند. اما نباید این گونه باشد که خود به تنهایی کار کند، زیرا در این حالت نیز موفق نخواهد شد.
@bazaryabimodern1987
💢آیا به مشتریانتان گوش میکنید؟
@bazaryabimodern1987
👈ما در جهانی زندگی میکنیم که خداوند به تعداد کمی از ما مهارت گوش دادن را هدیه داده است. به همین دلیل است که بسیاری از فروشندگان زمانی که با مشتری مواجه میشوند، یادشان میرود که گوششان را در حالت «آماده برای شنیدن» قرار بدهند
👈در حقیقت، عده زیادی از فروشندگان در زمان گفتگو با مشتری، به جای آن که به حرفهای او گوش کنند، صرفا به یک موضوع فکر میکنند: چگونه میتوانم معامله با این مشتری را نهایی کنم؟
👈این در حالی است که گوش دادن به مشتری، سادهترین ابزار یک فروشنده برای احترام گذاشتن به مشتری است و بدون شک، وقتی مشتری احساس کند به او احترام میگذارید، برای معامله کردن با شما تشویق میشود
👈علاوه بر این، گوش دادن درست به مشتریان، بهترین راه برای یافتن ایدههایی جهت شگفتزده کردن آنها نیز به حساب میآید
👈ضمن آن که با گوش دادن فعال به مشتریانمان، مانع بروز سوتفاهم و در نهایت، نارضایتی آنها میشویم
👈منظور من از گوش دادن فعال، این است که هم به خوبی به حرفهای مشتری گوش کنیم و هم به او بفهمانیم که به حرفهای او گوش میدهیم
👈برای این منظور، هنگام گفتگو با مشتری، هر از گاهی از او سوالاتی درباره موضوعی که میگوید بپرسید یا حرفهایش را جمعبندی و برای او بازگو کنید تا متوجه شود به حرفهایش گوش و اهمیت میدهید
👈ضمن آن که میتوانید با زبان بدنتان هم به مشتری القا کنید به حرفهایش گوش میدهید. مثلا وقتی موضوع تاسفباری را گفت، حتما سرتان را به نشانه تاسف تکان بدهید
👈برای آن که مهارتتان در گوش دادن فعال را افزایش بدهید، از این پنج تکنیک هم میتوانید استفاده کنید:
1️⃣به نامها و تاریخهایی که مشتری میگوید، دقت کنید و در صحبتهایتان از آنها استفاده کنید
2️⃣به آمار و ارقامی که مشتری میگوید، دقت کنید و در استدلالهایتان از آنها استفاده کنید
3️⃣بسیاری از مشتریان در لابهلای صحبتهایشان، انتظاراتشان را بازگو میکنند. این انتظارات را شناسایی کنید و به مشتری اطمینان بدهید که آنها را برآورده میکنید
4️⃣با احساسات مشتری همراهی کنید. مثلا اگر احساس میکنید مشتری برای جلسه بعدیاش استرس دارد، به او بگویید میتوانید جلسه دیگری داشته باشید تا او با آرامش بیشتری به کار بعدیاش برسد
5️⃣اگر احساس میکنید مشتری سرحال نیست، قبل از آن که مذاکره فروش را به صورت جدی شروع کنید، تلاش کنید او را با گفتن یک جوک یا شوخی بامزه ولی مودبانه، سرحال بیاورید
@bazaryabimodern1987
💢سه محرک اصلی خلاقیت
@bazaryabimodern1987
👈اگر میخواهید خلاقیت را در شرکتتان ترویج کنید، باید این سه انگیزه را در بین کارمندان و مدیرانتان، فارغ از جایگاهی که در شرکتتان دارند، ترویج کنید:
1️⃣تعیین اهداف مشخص برای خلاقیت
👈یک هدف خوب و به صورت دقیق طراحی و بیان شده، مهمترین محرک انسانها در هر کاری، از جمله در خلاقیت است
👈بنابراین، در ابتدای هر سال، یک سری هدف مشخص برای شرکتتان در زمینه خلاقیت مشخص کنید. مثلا بگویید امسال میخواهیم بستهبندی فلان محصولات شرکت را به صورت خلاقانهای بازطراحی کنیم و هر مدیر و کارمندی میتواند ایدههایش را تا فلان تاریخ ارایه کند
2️⃣شناسایی مشکلات اصلی شرکت
👈تجربه نشان میدهد کارمندان شرکتی که احساس میکنند کسب و کار شرکت و در نتیجه درآمد و شغلشان در خطر است، بیشتر از هر موقع دیگری خلاق و نوآور میشوند
👈بنابراین، میتوانید مشکلات اصلی شرکتتان در حوزههای مختلف را مشخص کنید و از کارمندان و مدیرانتان بخواهید راهکارهای خلاقانهای برای حل آن مشکلات ارایه کنند
3️⃣سوالات هدفمند
👈مشهور است که میگویند: «سوال درست، نیمی از پاسخ را مشخص میکند». به همین دلیل، اگر میخواهید کارمندان و مدیرانی خلاق داشته باشید، باید سوالات هدفمند و دقیقی از آنها بپرسید
👈بر این اساس، بهتر است در ابتدای هر بازه زمانی، مثلا در ابتدای هر ماه یا هر فصل، تعدادی سوال کلیدی که شرکتتان با آن مواجه است را مشخص کنید و با کارمندان و مدیرانتان در میان بگذارید. مثلا از آنها بپرسید: «به نظرتان چگونه میتوانیم فروش محصول الف در بازار 1 را تا 20 درصد افزایش بدهیم؟»
@bazaryabimodern1987