تمرکز برند را فدای فروش بیشتر نکنید
💢تمرکز برند را فدای فروش بیشتر نکنید
@bazaryabimodern1987
👈بسیاری از برندها از طریق تمرکز بر یک ویژگی یا منفعت شفاف و مشخص که برای مشتریان هدفشان مهم است، به موفقیت دست پیدا میکنند
👈فروش این برندها وقتی افزایش مییابد که میزان آشنایی مشتریان هدف با این برندها بیشتر میشود و ویژگی یا منفعت آنها آن قدر جذاب میشود که مشتریان را به خرید بیشتر تشویق میکند
👈با این حال، این برندها به مرور زمان به مرحلۀ اشباع نزدیک میشوند زیرا همیشه، محدودیتهای طبیعی برای فروش یک برند ایجاد میشود
👈وقتی که برندها با مشکل کاهش فروش مواجه میشوند، مدیران آنها با روحیۀ «ما میتوانیم» روشهایی را برای افزایش فروش و رشد مجدد جستجو میکنند. این روشها معمولاً به یک جا ختم میشوند: گسترش جذابیت برند که در نهایت باعث به هم زدن تمرکز آن و افزودن محصولات یا خدمات جدید به آن میشود
👈برای مثال، شرکت خودروسازی سَتِرن، برند موفق خود را بر اساس تجربۀ فروش منحصر به فرد، راحت و دوستانه ساخت. علاوه بر این، تمام خودروهای این شرکت، کوچک، تقریباً ارزان و دارای امکانات مناسب بودند
👈برند سَتِرن مطلوب خریداران جوان و دارای بودجۀ محدود بود. این استراتژی، تصویر ذهنی مطلوبی از برند سَتِرن خلق کرد و باعث تمایز آن از رقبایش شد؛ رقبایی که نقطۀ تمایز مشخصی نداشتند
👈در طول زمان، رشد سَتِرن کند شد چون مشتریان این برند معمولاً با بالا رفتن سن و بهبود وضعیت اقتصادیشان، ترجیح میدادند خودروی خود را عوض کنند و یک خودروی بهتر بخرند
👈بدیهیترین راهی که به ذهن مدیران سَتِرن آمد، عرضۀ یک خودروی بزرگتر و گرانتر بود تا مشتریان شرکت گزینهای برای بهروز کردن خودروهای خود داشته باشند
👈به همین دلیل، شرکت مدل LS خود را که نسبت به مدلهای دیگر پیشرفتهتر، لوکستر و گرانتر بود، به بازار عرضه کرد؛ به بیان دیگر، مدلی که با تصویر ذهنی مشتریان از سَتِرن در تضاد بود
👈سَتِرن LS عملاً نتوانست به موفقیت چشمگیری دست پیدا کند؛ نه به این دلیل که خودروی خوبی نبود، بلکه به این دلیل که با مفهومی که سَتِرن سالها روی آن تمرکز کرده بود در تضاد بود. به همین دلیل عرضه مدل LS نه تنها مشکلات این برند را کم نکرد، بلکه تشدید هم کرد و باعث تضیف این برند محبوب و خارج شدن آن از بازار شد
@bazaryabimodern1987